موسیقی

*این مقاله صرفا جهت مطالعه می باشد و صنایع وکیوم اسیا صرفا جهت تجربه دیدگاه ها نشر داده است

موسیقی هنر تنظیم صداها به موقع برای تولید آهنگ از طریق عناصر ملودی ، هماهنگی ، ریتم و آهنگ است. این یکی از جنبه های فرهنگی جهانی همه جوامع بشری است. تعاریف کلی موسیقی شامل عناصر متداول مانند نوازندگی (که بر ملودی و هارمونی حاکم است) ، ریتم (و مفاهیم مرتبط با آن سرعت ، متر و بیان) ، پویایی (بلندی و نرمی) و ویژگی های صوتی ساز و ساز (که عبارتند از گاهی اوقات “رنگ” صدای موسیقی نامیده می شود). سبک ها یا انواع مختلف موسیقی ممکن است.

بر برخی از این عناصر تأکید ، تأکید یا حذف کنند. موسیقی با طیف وسیعی از سازها و تکنیک های آوازی اعم از آواز تا رپ اجرا می شود. فقط قطعات ابزاری وجود دارد ، فقط قطعات آوازی (مانند آهنگهای بدون همراهی ساز) و قطعاتی که آواز و سازها را با هم ترکیب می کنند. این کلمه از موسیقی یونانی (mousike ؛ “(هنر) موسها”) گرفته شده است. 

در کلی ترین شکل خود ، فعالیتهایی که موسیقی را به عنوان یک شکل هنری یا فعالیت فرهنگی توصیف می کند شامل ایجاد آثار موسیقی (ترانه ، آهنگ ، سمفونی و غیره) ، نقد موسیقی ، مطالعه تاریخ موسیقی و بررسی زیبایی شناختی موسیقی فیلسوفان یونانی و هندی باستان موسیقی را در دو بخش تعریف می کردند: ملودی ، به عنوان آهنگ به صورت افقی و هارمونی به عنوان آهنگ به صورت عمودی. گفته های متداول مانند “هماهنگی حوزه ها” و “این موسیقی در گوش من است” به این مفهوم اشاره می کند که موسیقی اغلب منظم و دلپذیر است. با این حال ، جان کیج آهنگساز قرن بیستم تصور می کرد که هر صدایی می تواند موسیقی باشد ، به عنوان مثال ، “هیچ سر و صدایی وجود ندارد ، فقط صدا است.”

ایجاد ، اجرا ، اهمیت و حتی تعریف موسیقی با توجه به فرهنگ و زمینه اجتماعی متفاوت است. در واقع ، در طول تاریخ ، برخی از اشکال یا سبک های جدید موسیقی به عنوان “موسیقی نبودن” مورد انتقاد قرار گرفته است ، از جمله کوارتت زهی بتهوون در گروس فوج در ۱۸۲۵ ،جاز اولیه در آغاز دهه ۱۹۰۰ [۵] و پانک هاردکور در دهه ۱۹۸۰٫

انواع زیادی از موسیقی وجود دارد ، از جمله موسیقی عامیانه ، موسیقی سنتی ، موسیقی هنری ، موسیقی که برای مراسم مذهبی نوشته شده است ، و آهنگهای کاری مانند آوازها. موسیقی از ترکیبات کاملاً سازمان یافته-مانند سمفونی های موسیقی کلاسیک در دهه ۱۷۰۰ و ۱۸۰۰-گرفته تا پخش خودجوش موسیقی بداهه مانند جاز ، و سبک های آوانگارد موسیقی معاصر مبتنی بر شانس از قرن ۲۰ و ۲۱٫
موسیقی را می توان به ژانرها تقسیم کرد (به عنوان مثال ، موسیقی کانتری) و ژانرها را می توان به زیر ژانرها تقسیم کرد.

(به عنوان مثال ، پاپ کانتری و کانتری دو تا از بسیاری از ژانرهای فرعی کشور هستند) ، اگرچه خطوط و روابط بین ژانرهای موسیقی اغلب ظریف هستند ، گاهی اوقات برای تفسیر شخصی باز است ، و گاهی اوقات بحث برانگیز است. به عنوان مثال ، رسم مرز بین برخی از هارد راک های اوایل دهه ۱۹۸۰ و هوی متال دشوار است. در هنرها ، موسیقی ممکن است به عنوان یک هنر نمایشی ، یک هنر زیبا یا به عنوان یک هنر شنیداری طبقه بندی شود. ممکن است.

موسیقی در کنسرت راک یا اجرای ارکستر به صورت زنده پخش یا خوانده شود ، به عنوان بخشی از یک اثر نمایشی (نمایش تئاتر موسیقی یا اپرا) به صورت زنده شنیده شود ، یا در رادیو ، پخش کننده MP3 ، CD ضبط و گوش داده شود. پخش کننده ، تلفن هوشمند یا به عنوان موسیقی فیلم یا نمایش تلویزیونی.

در بسیاری از فرهنگها ، موسیقی بخش مهمی از شیوه زندگی مردم است ، زیرا در مراسم مذهبی ، مراسم جشن (فارغ التحصیلی و ازدواج) ، فعالیتهای اجتماعی (به عنوان مثال رقص) و فعالیتهای فرهنگی اعم از آماتور نقش اساسی دارد. کارائوکه برای بازی در گروه فانک آماتور یا آواز خواندن در گروه کر گروهی. مردم ممکن است به عنوان یک سرگرمی موسیقی بسازند ، مانند نوجوانی که در نوازندگی ویولنسل در ارکستر جوانان فعالیت می کند ، یا به عنوان یک نوازنده یا خواننده حرفه ای کار کنند.

صنعت موسیقی شامل افرادی است که آهنگ ها و قطعات موسیقی جدیدی (مانند ترانه سراها و آهنگسازان) می سازند ، افرادی که موسیقی اجرا می کنند (شامل ارکستر ، نوازندگان گروه جاز و گروه راک ، خوانندگان و رهبران) ، افرادی که موسیقی ضبط می کنند (تهیه کنندگان موسیقی و مهندسین صدا) ، افرادی که تورهای کنسرت برگزار می کنند و افرادی که ضبط ، موسیقی و نت موسیقی را به مشتریان می فروشند. حتی هنگامی که آهنگ یا قطعه ای اجرا می شود ، منتقدان موسیقی ، روزنامه نگاران موسیقی و محققان موسیقی ممکن است قطعه و عملکرد آن را ارزیابی و ارزیابی کنند.
علم اشتقاق لغات
واژه موسیقی از یونان باستان موسیقی (mousike) ‘(هنر) از Muses‘ گرفته شده است.در اساطیر یونان ، نه موز الهه هایی بودند که از ادبیات ، علم و هنر الهام گرفتند و منبع دانش تجسم یافته در شعر ، ترانه ، اشعار و اسطوره های فرهنگ یونان بودند. طبق فرهنگ لغت ریشه شناسی آنلاین ، اصطلاح موسیقی از “اواسط قرن ۱۳ ج. ، موسیقی ، از موسیقی فرانسوی قدیم (۱۲ ج.) و مستقیماً از موسیقی لاتین” هنر موسیقی “مشتق شده است ، همچنین شامل شعر (همچنین [منبع] از موسیقی اسپانیایی ، موسیقی ایتالیایی ، mosica قدیمی آلمانی بالا ، موسیقی آلمانی ، موزیک هلندی ، موسیقی دانمارکی). ” این از “… mousike یونانی (techne)” (هنر) Muses ، “از fem of mousikos” مربوط به Muses ، “از Mousa” Muse “(به موزه (شماره) مراجعه کنید) مشتق شده است. املای [تاریخ] مربوط به [۱۶۳۰s] است. در یونان کلاسیک ، [اصطلاح “موسیقی” به هر هنری که در آن موزها رهبری می کردند ، اشاره دارد ، اما به ویژه موسیقی و غزل. 

هنر و سرگرمی

موسیقی برای اهداف زیادی ساخته می شود و اجرا می شود ، اعم از لذت زیبایی ، اهداف مذهبی یا تشریفاتی ، یا به عنوان یک محصول سرگرمی برای بازار. هنگامی که موسیقی فقط از طریق نت های موسیقی در دسترس بود ، مانند دوران کلاسیک و رمانتیک ، دوستداران موسیقی نت های قطعات و آهنگ های مورد علاقه خود را می خریدند تا بتوانند آنها را در خانه با پیانو اجرا کنند. با ظهور گرامافون ، ضبط آهنگهای رایج ، به جای موسیقی نت ، شیوه غالب برای لذت بردن دوستداران موسیقی از آهنگهای مورد علاقه خود شد.

با ظهور دستگاه های ضبط صوت خانگی در دهه ۱۹۸۰ و موسیقی دیجیتال در ۱۹۹۰ ، دوستداران موسیقی می توانند نوارها یا لیست پخش آهنگ های مورد علاقه خود را تهیه کرده و آنها را با یک دستگاه پخش کاست یا پخش کننده MP3 قابل حمل همراه خود ببرند. برخی از دوستداران موسیقی نوارهای ترکیبی از آهنگ های مورد علاقه خود را ایجاد می کنند که به عنوان “خودنگاره ، ژست دوستی ، نسخه ای برای یک مهمانی ایده آل … [و] محیطی متشکل از چیزی است که به شدت مورد علاقه و علاقه شدید است.”

موسیقیدانان آماتور می توانند موسیقی را برای لذت خود بسازند یا اجرا کنند و درآمد خود را از جایی دیگر بدست آورند. نوازندگان حرفه ای توسط طیف وسیعی از موسسات و سازمانها از جمله نیروهای مسلح (در گروههای راهپیمایی ، گروههای کنسرت و گروههای موسیقی محبوب) ، کلیساها و کنیسه ها ، ارکسترهای سمفونیک ، شرکتهای پخش یا تولید فیلم و مدارس موسیقی استخدام می شوند.

موزیسین های حرفه ای گاهی اوقات به عنوان فریلنسر یا نوازنده جلسه ای کار می کنند و به دنبال قرارداد و مشارکت در زمینه های مختلف هستند. اغلب ارتباطات زیادی بین نوازندگان آماتور و حرفه ای وجود دارد. نوازندگان آماتور مبتدی با نوازندگان حرفه ای درس می خوانند. در محیط های اجتماعی ، نوازندگان آماتور پیشرفته با نوازندگان حرفه ای در انواع گروه ها مانند گروه های کنسرت اجتماعی و ارکسترهای اجتماعی اجرا می کنند.

اغلب بین موسیقی اجرا شده برای مخاطبان زنده و موسیقی که در استودیو اجرا می شود تمایز قائل می شوند تا بتوان آن را از طریق سیستم خرده فروشی موسیقی یا سیستم پخش ضبط و توزیع کرد. با این حال ، موارد زیادی نیز وجود دارد که یک اجرای زنده در مقابل تماشاگران نیز ضبط و توزیع می شود. ضبط زنده کنسرت ها هم در موسیقی کلاسیک و هم در اشکال موسیقی رایج مانند راک ، جایی که کنسرت های زنده ضبط شده غیرقانونی توسط دوستداران موسیقی با ارزش شناخته می شود ، رواج دارد. در صحنه گروه جم ، جلسات جم زنده و بداهه به ضبط استودیو ترجیح داده می شود.

ترکیب بندی

ترکیب” عبارت است از عمل یا عمل ایجاد یک آهنگ ، یک قطعه موسیقی ساز ، اثری با آواز و ساز ، یا نوع دیگری از موسیقی. در بسیاری از فرهنگها ، از جمله موسیقی کلاسیک غربی ، آهنگسازی همچنین شامل ایجاد نماد موسیقی است ، مانند نت موسیقی “نت” ، که سپس توسط آهنگساز یا سایر خوانندگان یا نوازندگان اجرا می شود. در موسیقی عامیانه و موسیقی سنتی ، عمل آهنگسازی ، که معمولاً ترانه سرایی نامیده می شود ، ممکن است شامل ایجاد یک طرح کلی از آهنگ ، به نام صفحه اصلی باشد ، که ملودی ، اشعار و پیشرفت آکورد را مشخص می کند.

در موسیقی کلاسیک ، آهنگساز به طور معمول آهنگهای خود را تنظیم می کند ، اما در تئاتر موسیقی و در موسیقی پاپ ، ترانه سراها ممکن است تنظیم کننده ای را برای انجام ارکستراسیون استخدام کنند. در برخی موارد ، ممکن است یک ترانه سرا به طور کلی از نماد استفاده نکند و در عوض ، آهنگ را در ذهن خود بسازد و سپس آن را از حافظه پخش یا ضبط کند. در موسیقی جاز و عامه پسند ، به ضبط های قابل توجه هنرمندان تأثیرگذار ، وزنی که در موسیقی کلاسیک ، نمرات نوشته می شوند ، داده می شود.

حتی هنگامی که موسیقی نسبتاً دقیق ، مانند موسیقی کلاسیک ، به طور دقیق نسبت داده می شود ، تصمیمات زیادی وجود دارد که مجری باید انجام دهد ، زیرا نماد گذاری تمام عناصر موسیقی را به طور دقیق مشخص نمی کند.

فرایند تصمیم گیری در مورد نحوه اجرای موسیقی که قبلاً آهنگسازی و ثبت شده است “تفسیر” نامیده می شود. تفسیرهای مجریان مختلف از یک اثر موسیقی یکسان می تواند بسیار متفاوت باشد ، از نظر تمپوهای انتخاب شده و شیوه نواختن یا آواز خواندن یا بیان ملودی ها. آهنگسازان و ترانه سرایانی که موسیقی خود را ارائه می دهند ، ترانه های آنها را تفسیر می کنند ، درست مانند کسانی که موسیقی دیگران را اجرا می کنند. مجموعه استاندارد انتخابها و تکنیکهای موجود در یک زمان معین و یک مکان معین به عنوان تمرین اجرا نامیده می شود ، در حالی که تفسیر عموماً به معنای انتخابهای فردی یک مجری است.
اگرچه یک ترکیب موسیقی اغلب از نماد موسیقی استفاده می کند و نویسنده ای واحد دارد ، اما همیشه اینطور نیست.

یک اثر موسیقی می تواند آهنگسازهای متعددی داشته باشد ، که اغلب در موسیقی عامیانه هنگامی اتفاق می افتد که گروهی برای نوشتن آهنگ همکاری می کنند ، یا در تئاتر موسیقی ، هنگامی که یک نفر ملودی ها را می نویسد ، شخص دوم اشعار را می نویسد و شخص ثانی آهنگها را تنظیم می کند به در برخی از سبک های موسیقی ، مانند بلوز ، یک آهنگساز/ترانه سرا می تواند آهنگها یا قطعات جدیدی را ایجاد ، اجرا و ضبط کند بدون اینکه آنها را با نماد موسیقی بنویسد.

یک قطعه موسیقی همچنین می تواند با کلمات ، تصاویر یا برنامه های رایانه ای ساخته شود که توضیح دهد یا نشان دهد که چگونه خواننده یا نوازنده باید صداهای موسیقی را ایجاد کند. نمونه ها از موسیقی آوانگاردی که از نماد گرافیکی استفاده می کند ، گرفته تا آهنگ های متنی مانند Aus den sieben Tagen ، تا برنامه های رایانه ای که صداها را برای قطعات موسیقی انتخاب می کند.

موسیقی که از تصادف و تصادف زیاد استفاده می کند موسیقی aleatoric نامیده می شود و با آهنگسازان معاصر فعال در قرن بیستم مانند جان کیج ، مورتون فلدمن و ویتولد لوتوسلاوسکی مرتبط است. یکی از رایج ترین نمونه های موسیقی مبتنی بر شانس ، صدای زنگ های بادی است که در نسیم می پیچند.

مطالعه آهنگسازی به طور سنتی تحت تسلط روشها و شیوه های موسیقی کلاسیک غربی بوده است ، اما تعریف آهنگسازی به اندازه ای گسترده است که شامل ایجاد موسیقی عامه پسند و آهنگهای موسیقی سنتی و قطعات ابزاری و همچنین آثار بداهه بداهه مانند آثار نوازندگان جاز رایگان و نوازنده های کوبه ای آفریقایی مانند درامرهای اوی.

نشانه گذاری

در دهه ۲۰۰۰ ، نماد موسیقی معمولاً به معنای بیان مکتوب نت ها و ریتم های موسیقی بر روی کاغذ با استفاده از نمادهاست. هنگام نوشتن موسیقی ، آهنگ و ریتم موسیقی ، مانند نت های یک ملودی ، مشخص می شود. نماد موسیقی همچنین اغلب دستورالعمل هایی در مورد نحوه اجرای موسیقی ارائه می دهد. به عنوان مثال ، نت آهنگ برای یک آهنگ ممکن است بیان کند که آهنگ “بلوز آهسته” یا “نوسان سریع” است ، که نشان دهنده سرعت و ژانر است. برای خواندن نماد موسیقی ، فرد باید از نظریه موسیقی ، هماهنگی و عملکرد اجرایی مرتبط با ژانر آهنگ یا قطعه خاص آگاهی داشته باشد.

نماد نوشتاری با سبک و دوره موسیقی متفاوت است. در دهه ۲۰۰۰ ، موسیقی یادداشت شده به عنوان نت موسیقی یا برای افرادی که برنامه های رایانه نویسی رایانه دارند ، به عنوان تصویر روی صفحه کامپیوتر تولید می شود. در زمانهای قدیم ، نماد موسیقی را روی لوحهای سنگی یا سفالی می گذاشتند. برای اجرای موسیقی از طریق نت نویسی ، یک خواننده یا نوازنده ساز نیاز به درک عناصر موزون و لحن گنجانده شده در نمادها و عملکرد اجرایی دارد که با یک قطعه موسیقی یا ژانر مرتبط است.

در ژانرهایی که به بداهه نوازی موسیقی نیاز دارند ، مجری اغلب از موسیقی ایفای نقش می کند که فقط آکورد آن تغییر کرده و فرم آهنگ نوشته شده است ، که مجری را ملزم می کند که درک خوبی از ساختار موسیقی ، هارمونی و سبک های یک ژانر خاص داشته باشد (به عنوان مثال ، جاز یا موسیقی کانتری).

در موسیقی هنری غربی ، رایج ترین انواع نماد نوشتاری عبارتند از: نمرات ، که شامل تمام قسمت های موسیقی یک قطعه گروه و قطعاتی است که نماد موسیقی برای تک تک نوازندگان یا خوانندگان است. در موسیقی عامه ، جاز و بلوز ، نماد موسیقی استاندارد ورق اصلی است که ملودی ، آکورد ، اشعار (اگر قطعه آوازی باشد) و ساختار موسیقی را نشان می دهد. از کتاب های جعلی در جاز نیز استفاده می شود. آنها ممکن است از صفحات سرب یا نمودارهای آکورد تشکیل شده باشند ، که به اعضای بخش ریتم اجازه می دهد تا بخشی از آهنگهای جاز را بداهه کنند.

از قطعات و قطعات نیز در موسیقی عامه و جاز استفاده می شود ، به ویژه در گروه های بزرگ مانند جاز “گروه های بزرگ”. در موسیقی عامیانه ، گیتاریست ها و نوازندگان باس الکتریک اغلب موسیقی را که در جدول (با اختصار “tab“) خوانده می شود ، می خوانند ، که نشان می دهد محل نت هایی که باید با استفاده از نمودار گیتار یا نوار باس روی ساز نواخته شود. Tablature در دوران باروک نیز برای نواختن موسیقی برای عود ، یک ساز زهی و مخفی استفاده می شد.

ابتکار

بداهه نوازی موسیقی ایجاد موسیقی خود به خودی است که اغلب در (یا بر اساس) یک چارچوب هارمونیک از پیش موجود یا پیشرفت آکورد وجود دارد. بداهه پردازان از نت های وتر ، مقیاس های مختلف که با هر وتر مرتبط است ، و تزئینات رنگی و لحن های عبور که ممکن است نه تن آکورد باشند و نه از مقیاس های معمولی مرتبط با وتر استفاده می کنند. بداهه نوازی موسیقی را می توان با آمادگی یا بدون آمادگی انجام داد. بداهه نوازی بخش مهمی از برخی از انواع موسیقی است ، مانند بلوز ، جاز ، و جاز تلفیقی ، که در آن نوازندگان ساز بداهه نوازی تکنوازی ، خط ملودی و قطعات همراهی را انجام می دهند.

در سنت موسیقی غربی هنر ، بداهه نوازی یک مهارت مهم در دوران باروک و در دوران کلاسیک بود. در عصر باروک ، نوازندگان زیور آلات بداهه نوازی می کردند ، و نوازندگان صفحه کلید basso Contino صداهای آکورد را بر اساس نماد باس تصویری بداهه می کردند. همچنین ، از تکنوازان برتر انتظار می رفت که بتوانند قطعاتی مانند پیش درآمد را بداهه کنند. در عصر کلاسیک ، نوازندگان انفرادی و خوانندگان در حین کنسرت ها کادنزاهای مجازی را بداهه می کردند.

با این حال ، در قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم ، با اجرای “معمول” اجرای موسیقی هنری غربی در ارکسترهای سمفونیک ، خانه های اپرا و باله ، بداهه بازی نقش کوچکتری را ایفا کرد ، زیرا بیشتر و بیشتر موسیقی در موسیقی و قطعات برای نوازندگان برای نواختن در عین حال ، برخی از آهنگسازان موسیقی هنری قرن بیستم و بیست و یکم به طور فزاینده ای بداهه نوازی را در کارهای خلاقانه خود گنجانده اند. در موسیقی کلاسیک هند ، بداهه نوازی جزء اصلی و معیار اساسی اجراها است.

تئوری

نظریه موسیقی شامل طبیعت و مکانیک موسیقی است. اغلب شامل شناسایی الگوهای حاکم بر تکنیک های آهنگسازان و بررسی زبان و نماد موسیقی است. به طور کلی ، نظریه موسیقی پارامترها یا عناصر موسیقی – ریتم ، هماهنگی (عملکرد هارمونیک) ، ملودی ، ساختار ، فرم و بافت را تقطیر و تجزیه و تحلیل می کند.

به طور کلی ، تئوری موسیقی ممکن است شامل هر گونه بیان ، اعتقاد ، یا تصوری از موسیقی یا درباره آن باشد.افرادی که این ویژگی ها را مطالعه می کنند به عنوان نظریه پردازان موسیقی شناخته می شوند و معمولاً به عنوان استاد در کالج ها ، دانشگاه ها و هنرستان های موسیقی کار می کنند. برخی از آنها از آکوستیک ، فیزیولوژی انسان و روانشناسی برای توضیح چگونگی و چرایی درک موسیقی استفاده کرده اند. نظریه پردازان موسیقی تحقیقات خود را در مجلات نظریه موسیقی و کتابهای مطبوعاتی دانشگاه منتشر می کنند.

عناصر

موسیقی دارای اصول یا عناصر مختلفی است. بسته به تعریف “عنصر” مورد استفاده ، این موارد می تواند شامل گام ، ضربان یا نبض ، سرعت ، ریتم ، ملودی ، هماهنگی ، بافت ، سبک ، تخصیص صداها ، زمان یا رنگ ، پویایی ، بیان ، بیان ، فرم و ساختار باشد. به عناصر موسیقی به طور برجسته در برنامه های آموزشی موسیقی استرالیا ، انگلستان و ایالات متحده ظاهر می شوند. هر سه برنامه درسی گام ، پویایی ، زمان و بافت را به عنوان عناصر تعیین می کنند ، اما سایر عناصر شناسایی شده موسیقی به هیچ وجه مورد توافق جهانی نیستند. در زیر لیستی از سه نسخه رسمی “عناصر موسیقی” آمده است:

در رابطه با برنامه درسی انگلستان ، در سال ۲۰۱۳ اصطلاح “نمادهای موسیقی مناسب” به لیست عناصر آنها اضافه شد و عنوان لیست از “عناصر موسیقی” به “ابعاد مرتبط با موسیقی” تغییر یافت. ابعاد مرتبط با یکدیگر موسیقی عبارتند از: ارتفاع ، مدت زمان ، پویایی ، سرعت ، زمان ، بافت ، ساختار و نمادهای موسیقی مناسب.

عبارت “عناصر موسیقی” در زمینه های مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. با توصیف آنها به عنوان “عناصر ابتدایی موسیقی” و “عناصر ادراکی موسیقی” می توان دو زمینه متداول را متمایز کرد.

ابتدایی

در دهه ۱۸۰۰ ، عبارات “عناصر موسیقی” و “پایه های موسیقی” به جای یکدیگر استفاده می شد. عناصر توصیف شده در این اسناد به جنبه هایی از موسیقی اشاره می کند که برای تبدیل شدن به یک موسیقیدان مورد نیاز است ، به نظر می رسد نویسندگان اخیر مانند Espie Estrella از عبارت “عناصر موسیقی” به شیوه ای مشابه استفاده می کنند. تعریفی که این کاربرد را به طور دقیق منعکس می کند این است: “اصول ابتدایی هنر ، علم و غیره: عناصر دستور زبان.”به نظر می رسد برنامه درسی انگلستان به “ابعاد مرتبط با موسیقی” بازگشت به استفاده از عناصر ابتدایی موسیقی.

ادراکی

از زمان ظهور مطالعه روانکاستیک در دهه ۱۹۳۰ ، بیشتر لیست عناصر موسیقی بیشتر به نحوه شنیدن موسیقی مربوط می شود تا نحوه یادگیری نواختن یا مطالعه آن. C.E. Seashore ، در کتاب روانشناسی موسیقی چهار “ویژگی روانشناختی صدا” را مشخص کرد.

اینها عبارت بودند از: “گام ، بلندی ، زمان و زمان” (ص ۳). او آنها را “عناصر موسیقی” نمی نامد بلکه آنها را “اجزای عنصری” می نامد (ص ۲). با این وجود ، این اجزای اساسی دقیقاً با چهار مورد از رایج ترین عناصر موسیقی پیوند می یابند: “گام” و “timbre” دقیقاً مطابقت دارند ، “بلندی” با پویایی ، و “زمان” با عناصر زمان ، ریتم ، و مدت زمان پیوند دارند. سرعت این عبارت از “عناصر موسیقی” بیشتر با واژه نامه قرن بیستم وبستر در ارتباط با عنصر به عنوان: “ماده ای که با روشهای شناخته شده به شکل ساده تری تقسیم نمی شود” و فهرست موسسات آموزشی مرتبط است. عناصر به طور کلی با این تعریف نیز مطابقت دارند.

اگرچه نویسندگان فهرستهای “عناصر ابتدایی موسیقی” می توانند لیستهای خود را بسته به اولویتهای شخصی (یا نهادی) خود تغییر دهند ، اما عناصر ادراکی موسیقی باید شامل یک لیست ثابت (یا اثبات شده) از عناصر گسسته باشد که برای دستیابی به آنها می توان به طور مستقل دستکاری کرد. یک اثر موسیقی مورد نظر در این مرحله به نظر می رسد که هنوز تحقیقات در این زمینه انجام شود.

یک روش کمی متفاوت برای نزدیک شدن به شناسایی عناصر موسیقی ، این است که “عناصر صدا” را تشخیص دهیم: گام ، مدت زمان ، بلندی ، زمان ، بافت صوتی و موقعیت مکانی ، و سپس تعریف “عناصر موسیقی “مانند: صدا ، ساختار و قصد هنری.

توضیحات
آهنگ و آهنگ

صدای تار جنبه ای از صدایی است که می توانیم بشنویم و منعکس کننده این است که آیا یک صدا ، نت یا لحن موسیقی از “موسیقی” ، “نت” یا لحن موسیقی “بالاتر” یا “پایین” است. ما می توانیم در مورد عظمت یا پایین بودن زمین به معنای عام تر صحبت کنیم ، مانند روشی که شنونده یک نت پیکولو را به شدت می شنود یا صدای سوت را به عنوان صدای بلندتر از ضرب عمیق درام باس می شنود. ما همچنین در مورد پیچ ​​به معنای دقیق مرتبط با ملودی های موسیقی ، بیس لاین و آکورد صحبت می کنیم.

گام دقیق فقط در صداهایی که فرکانس آنها به اندازه کافی واضح و پایدار است برای تشخیص از سر و صدا تعیین می شود. به عنوان مثال ، تشخیص میزان صدای یک نت نواخته شده روی پیانو برای شنوندگان بسیار آسان تر از آن است که سعی کنند قدمت یک سنج سقوط کرده را تشخیص دهند.
ملودی (که به آن “لحن” نیز گفته می شود) مجموعه ای از آهنگها (نت ها) است که پشت سر هم (یکی پس از دیگری) ، اغلب در الگوی صعودی و نزولی به صدا در می آیند. نت های یک ملودی معمولاً با استفاده از سیستم های گام مانند مقیاس یا حالت ایجاد می شوند. ملودی ها همچنین اغلب حاوی نت هایی از آکوردهای استفاده شده در آهنگ هستند.

ملودی های آهنگهای عامیانه ساده و آهنگهای سنتی ممکن است فقط از نت های یک مقیاس واحد استفاده کنند ، مقیاسی که با نت تونیک یا کلید یک آهنگ مشخص مرتبط است. به عنوان مثال ، یک آهنگ محلی در کلید C (که به آن C ماژور نیز گفته می شود) ممکن است ملودی داشته باشد که فقط از نت های مقیاس C استفاده می کند (یادداشت های فردی C ، D ، E ، F ، G ، A ، B ، و C ؛ اینها “نت های سفید” روی صفحه کلید پیانو هستند.

از طرف دیگر ، جاز دوران Bebop از دهه ۱۹۴۰ و موسیقی معاصر از قرن ۲۰ و ۲۱ ممکن است از ملودی هایی با بسیاری از نت های رنگی (به عنوان مثال ، نت ها علاوه بر برای نت های مقیاس اصلی ؛ در پیانو ، مقیاس رنگی شامل تمام نت های صفحه کلید ، از جمله “نت های سفید” و “نت های سیاه” و مقیاس های غیر معمول ، مانند کل مقیاس تن (یک مقیاس کامل تن) در کلید C شامل نت های C ، D ، E ، F♯ ، G♯ و A♯ است.) یک خط موسیقی کم عمیق که توسط سازهای باس مانند کنترباس ، باس الکتریکی یا توبا نواخته می شود ، بیس لاین نامیده می شود.

هارمونی و آکورد

هارمونی به صداهای “عمودی” آهنگ های موسیقی در موسیقی اشاره دارد ، که به معنی زمین هایی است که همزمان برای ایجاد آکورد با هم پخش یا خوانده می شوند. معمولاً ، این بدان معناست که نت ها همزمان پخش می شوند ، اگرچه ممکن است هارمونی با ملودی که ساختار هارمونیک را مشخص می کند (یعنی با استفاده از نت های ملودی که پشت سر هم نواخته می شوند ، و نت های یک آکورد را مشخص می کند) دلالت داشته باشد.

در موسیقی نوشته شده با استفاده از سیستم تنالیته اصلی (جزئی) (“کلید”) ، که شامل بیشتر موسیقی کلاسیک نوشته شده از ۱۶۰۰ تا ۱۹۰۰ و اکثر موسیقی پاپ ، راک و سنتی غربی است ، کلید یک قطعه مقیاس مورد استفاده را تعیین می کند ، در اطراف “یادداشت خانگی” یا تقویت کننده کلید. قطعات ساده کلاسیک و بسیاری از آهنگهای موسیقی پاپ و سنتی به گونه ای نوشته شده اند که همه موسیقی در یک کلید واحد قرار دارد. پیچیده تر آهنگها و قطعات موسیقی کلاسیک ، پاپ و سنتی ممکن است دارای دو کلید (و در برخی موارد سه یا چند کلید) باشد.

موسیقی کلاسیک از دوران رمانتیک (نوشته شده در حدود ۱۸۲۰-۱۹۰۰) اغلب شامل چندین کلید است ، مانند جاز ، به ویژه جب Bebop از دهه ۱۹۴۰ ، که در آن کلید یا “نت اصلی” یک آهنگ ممکن است هر چهار نوار یا حتی هر بار تغییر کند دو میله

ریتم

ریتم عبارت است از چیدمان صداها و سکوت ها در زمان. متر در گروه های منظم پالس ، اندازه گیری یا میله ، زمان را متحرک می کند ، که در موسیقی کلاسیک ، عامیانه و سنتی غربی اغلب نت ها را در دو مجموعه (به عنوان مثال ، ۲/۴ زمان) ، سه (به عنوان مثال ، ۳/۴ زمان ، همچنین شناخته می شود) گروه بندی می کند. به عنوان زمان والس ، یا ۳/۸ زمان) ، یا چهار (به عنوان مثال ، ۴/۴ زمان). مترها راحت تر شنیده می شوند زیرا آهنگ ها و قطعات اغلب (اما نه همیشه) بر اولین ضرب هر گروه تأکید می کنند.

استثنائات قابل توجهی وجود دارد ، مانند تپش پشت در بسیاری از موسیقی پاپ و راک غربی ، که در آن آهنگی که از چهار ضرب (شامل زمان ۴/۴ یا زمان معمول نامیده می شود) استفاده می کند ، بر ضربات دو و چهار تأکید می کند ، که عبارتند از: معمولاً توسط درامر بر روی طبل تله ، یک ساز کوبه ای با صدای بلند و متمایز ، اجرا می شود. در موسیقی پاپ و راک ، قطعات ریتمی یک آهنگ توسط بخش ریتم اجرا می شود.

که شامل سازهای وتر نوازی (به عنوان مثال ، گیتار الکتریک ، گیتار آکوستیک ، پیانو یا سایر سازهای صفحه کلید) ، یک ساز باس (معمولاً باس الکتریکی یا برای برخی از سبک ها مانند جاز و بلوگرس ، کنترباس) و یک نوازنده درام کیت.
بافت موسیقی ، صدای کلی یک قطعه موسیقی یا آهنگ است. بافت یک قطعه یا آهنگ با چگونگی ترکیب مواد ملودیک ، موزون و هارمونیک در یک ترکیب تعیین می شود ، بنابراین ماهیت کلی صدا در یک قطعه مشخص می شود.

بافت اغلب با توجه به چگالی ، یا ضخامت ، و محدوده یا عرض ، بین پایین ترین و بالاترین ارتفاعات ، به صورت نسبی و همچنین به طور خاص تر با توجه به تعداد صداها ، یا قسمت ها ، و رابطه بین این صداها توصیف می شود. (انواع متداول را در زیر ببینید). به عنوان مثال ، یک بافت ضخیم حاوی “لایه” های بسیاری از سازها است. یکی از این لایه ها می تواند بخش رشته ای یا برنج دیگر باشد. ضخامت نیز تحت تأثیر میزان و غنای سازها قرار می گیرد. بافت معمولاً با توجه به تعداد و رابطه بین قطعات یا خطوط موسیقی توصیف می شود:

تک صدایی: یک ملودی واحد (یا “لحن”) که نه همراهی ساز دارد و نه قسمت هارمونی. مادری که برای نوزادش لالایی می خواند ، می تواند نمونه ای باشد.

هتروفونی: دو یا چند ساز یا خواننده که یک ملودی را می نوازند/می خوانند ، اما هر یک از نوازندگان ریتم یا سرعت ملودی را کمی تغییر می دهند یا زیور آلات مختلف را به ملودی اضافه می کنند. دو نوازنده کمانچه بلوگراس که با هم آهنگ سنتی کمانچه را می نوازند ، معمولاً هرکدام تا حدی ملودی را تغییر می دهند و هرکدام زیورآلات متفاوتی را اضافه می کنند.

چند صدایی: چند خط ملودی مستقل که در هم آمیخته می شوند و همزمان خوانده یا پخش می شوند. موسیقی کرال نوشته شده در دوران موسیقی رنسانس به طور معمول با این سبک نوشته شده است. دور ، که آهنگی است مانند “ردیف ، ردیف ، قایق خود را ردیف کنید” ، که گروه های مختلف خواننده همه در زمان متفاوتی شروع به خواندن می کنند ، نمونه ای از چند صدایی است.

هموفونی: ملودی واضحی که با همراهی آکوردال پشتیبانی می شود. بیشتر آهنگهای موسیقی محبوب غربی از قرن ۱۹ به بعد با این بافت نوشته شده است.
موسیقی که شامل تعداد زیادی قطعات مستقل است (به عنوان مثال ، یک کنسرتو دو نفره همراه با ۱۰۰ ساز ارکستری با خطوط ملودیک درهم تنیده) عموماً گفته می شود که بافتی “ضخیم تر” یا “متراکم” نسبت به یک اثر با چند قسمت دارد (به عنوان مثال ، ملودی انفرادی فلوت با همراهی ویولن سل.

تمبر یا “رنگ تن”

تمبر ، که گاهی اوقات “رنگ” یا “رنگ تن” نامیده می شود ، کیفیت یا صدای یک صدا یا ساز است. Timbre چیزی است که صدای موسیقی خاص را از صدای دیگر متمایز می کند ، حتی زمانی که صدای بلند و بلندی آنها یکسان باشد. به عنوان مثال ، نوت ۴۴۰ هرتز A هنگام نواختن روی ابوئه ، پیانو ، ویولن یا گیتار الکتریک متفاوت به نظر می رسد. حتی اگر نوازندگان مختلف یک ساز یک نت را یکسان بنوازند ، ممکن است نت های آنها به دلیل تفاوت در تکنیک ساز (به عنوان مثال ، تزئینات مختلف) ، انواع مختلف لوازم جانبی (به عنوان مثال ، دهان برای نوازندگان برنج ، نی برای اوبو و نوازندگان باگوت) متفاوت به نظر برسد.

یا سیم هایی که برای مواد نوازنده از مواد مختلف ساخته شده اند (به عنوان مثال ، سیمهای روده در مقابل سیمهای فولادی). حتی دو نوازنده ساز که یک نت را روی یک ساز (یکی پس از دیگری) می نوازند ، ممکن است به دلیل شیوه های مختلف نواختن ساز ، متفاوت به نظر برسند (به عنوان مثال ، دو نوازنده تار ممکن است کمان را به شکل متفاوتی نگه دارند).

ویژگیهای فیزیکی صدا که درک کننده نوازندگی است ، شامل طیف ، پاکت ، و رنگهای یک نت یا صدای موسیقی است. برای سازهای برقی که در قرن بیستم توسعه یافته اند ، مانند گیتار الکتریک ، باس الکتریک و پیانو برقی ، نوازنده همچنین می تواند با تنظیم کنترل های اکولایزر ، کنترل صدا روی ساز و با استفاده از واحدهای جلوه های الکترونیکی مانند پدال های اعوجاج ، صدا را تغییر دهد. تن اندام برقی هاموند با تنظیم میله های کششی کنترل می شود.

اصطلاح

ویژگیهای بیانگر آن دسته از عناصر در موسیقی هستند که بدون تغییر در زمینه اصلی و یا تغییر اساسی ریتم های ملودی و همراهی آن ، تغییراتی را در موسیقی ایجاد می کنند. نوازندگان ، از جمله خوانندگان و نوازندگان ساز ، می توانند با افزودن عبارات ، با افزودن جلوه هایی مانند ویبراتو (با صدا و برخی از سازها ، مانند گیتار ، ویولن ، سازهای برنجی ، و بادهای چوبی) ، پویایی (صدا یا نرمی قطعه یا قسمتی از آن) ، نوسانات سرعت (به عنوان مثال ، ritardando یا accelerando ، که به ترتیب سرعت را سرعت می بخشند و سرعت می دهند) ، با افزودن مکث ها یا فرماتاها بر روی سرعت ، و با تغییر مفصل نت ها (به عنوان مثال ، برجسته تر یا برجسته تر کردن یادداشت ها ، با ایجاد legato بیشتر ، که به معنی هموار بودن ارتباط است ، یا کوتاه تر کردن یادداشت ها).

بیان از طریق دستکاری ارتفاع (مانند چرخش ، ارتعاش ، اسلاید و غیره) ، حجم (پویایی ، لهجه ، ترمولو و غیره) ، مدت زمان (نوسانات سرعت ، تغییرات ریتمیک ، تغییر مدت نت مانند لگاتو و استاکاتو و غیره) حاصل می شود. .) ، timbre (به عنوان مثال تغییر آهنگ صوتی از یک نور به یک صدای طنین انداز) و گاهی حتی بافت (به عنوان مثال دو برابر کردن صدای باس برای جلوه ای غنی تر در یک قطعه پیانو). بنابراین بیان می تواند به عنوان دستکاری همه عناصر به منظور انتقال “نشانه ای از خلق و خو ، روح ، شخصیت و غیره” تلقی شود [۲۲] و به این ترتیب نمی تواند به عنوان یک عنصر ادراکی منحصر به فرد موسیقی در نظر گرفته شود ، اگرچه می تواند به عنوان یک عنصر ابتدایی مهم موسیقی در نظر گرفته شود.

فرم

در موسیقی ، فرم ساختار یا طرح کلی یک آهنگ یا قطعه موسیقی را توصیف می کند ، و چیدمان یک ترکیب را به صورت تقسیم بندی شده توصیف می کند. در اوایل قرن ۲۰ ، آهنگهای کوچه قلع و آهنگهای موسیقی برادوی غالباً در قالب AABA 32 بار بود ، که در آن بخش A همان ملودی هشت نواری (با تنوع) را تکرار می کرد و بخش B یک ملودی متضاد یا هارمونی برای هشت نوار ارائه می داد. به از دهه ۱۹۶۰ به بعد ، آهنگهای پاپ و راک غربی غالباً در قالب شعر-کر هستند ، که بر اساس دنباله ای از اشعار و گروه کر (“خودداری”) است ، با اشعار جدید برای اکثر اشعار و تکرار اشعار برای گروه های کر.موسیقی عامه اغلب از فرم عالی استفاده می کند ، گاهی اوقات همراه با دوازده نوار بلوز. [نیاز به استناد]

پرسی اسکولز در دهمین ویرایش The Oxford Companion to Music فرم موسیقی را این گونه تعریف می کند: “مجموعه ای از استراتژی ها که برای یافتن میانجی موفق بین افراط های متضاد تکرار غیرقابل اعتماد و تغییر غیرقابل اعتماد استفاده شده است.”نمونه هایی از اشکال رایج موسیقی غربی. شامل fugue ، اختراع ، سوناتا-آلفرو ، canon ، strophic ، theme و variations و rondo است.

اسکولز اظهار می کند که موسیقی کلاسیک اروپایی تنها شش فرم مستقل داشت: دوتایی ساده ، سه تایی ساده ، دوتایی مرکب ، راندو ، هوا با تغییرات و فوگ (اگرچه موسیقی شناس آلفرد مان تأکید کرد که فوگ در درجه اول یک روش آهنگسازی است که گاهی اوقات استفاده شده است. در مورد برخی از قراردادهای ساختاری. )

در جایی که قطعه ای را نمی توان به آسانی به واحدهای مقطعی تقسیم کرد (اگرچه ممکن است نوعی از شعر ، داستان یا برنامه را به عاریت گرفته باشد) ، گفته می شود که کاملاً آهنگسازی شده است. چنین چیزی غالباً در مورد فانتزیا ، مقدمه ، راپسودی ، اتود (یا مطالعه) ، شعر سمفونیک ، باگاتل ، بداهه و غیره صادق است.

فرم مقطعی

این فرم از دنباله ای از واحدهای واضح  ساخته شده است که ممکن است با حروف به آنها اشاره شود ، اما اغلب دارای نام های عمومی مانند مقدمه و کد ، بیان ، توسعه و جمع بندی مجدد ، بیت ، کر یا ترانه و پل است. مقدمه و کد ، در صورتی که بیش از این نباشد ، اغلب از تجزیه و تحلیل رسمی حذف می شوند. همه این واحدها ممکن است به طور معمول هشت اندازه داشته باشند. فرم های بخش شامل:

فرم استروفیک

این فرم با “تکرار غیرقابل اعتماد” (AAAA …) تعریف می شود

مدلی

Medley ، potpourri کاملاً عکس “تنوع غیرقابل اطمینان” است: این فقط یک دنباله نامعین از بخشهای خود مختار (ABCD …) است ، گاهی اوقات با تکرار (AABBCCDD …) مثالها شامل اورتورهای ارکستری ، که گاهی اوقات بیش از یک رشته از بهترین آهنگ های نمایش تئاتر موسیقی یا اپرای آینده.

شکل دودویی

در این فرم از دو بخش (AB …) استفاده می شود ، هر کدام اغلب تکرار می شوند (AABB …) در موسیقی کلاسیک غربی قرن ۱۸ ، فرم “ساده دوتایی” اغلب برای رقص ها استفاده می شد و این قرارداد را به همراه داشت که دو بخش باید در کلیدهای مختلف موسیقی اما ریتم ، مدت و لحن یکسان باشد. تناوب دو آهنگ تنوع کافی را ایجاد می کند تا اجازه داده شود تا رقص به مدت دلخواه تمدید شود.

شکل سه تایی

این فرم دارای سه قسمت است. در موسیقی کلاسیک غربی ، یک فرم سه تایی ساده دارای بخش سوم است که تجدید نظر اول (ABA) است. اغلب ، بخش اول تکرار می شود (AABA). این رویکرد در آریای اپرایی قرن ۱۸ ، رایج بود و به شکل دا کاپو (یعنی “از بالا تکرار”) نامیده می شد. بعداً ، این آهنگ باعث ایجاد آهنگ ۳۲ نوار شد ، که بخش B آن اغلب “هشت میانی” نامیده می شد. یک آهنگ بیشتر از یک رقص در قالب مستقل با شروع و پایان البته نیاز دارد.

فرم Rondo

این فرم دارای موضوعی مکرر است که با بخشهای مختلف (معمولاً متضاد) به نام “قسمت” متناوب است. ممکن است نامتقارن (ABACADAEA) یا متقارن (ABACABA) باشد. بخش مکرر ، به ویژه موضوع اصلی ، گاهی کاملاً متنوع تر است ، وگرنه یک قسمت ممکن است “توسعه” آن باشد. ترتیب مشابه فرم ریتورنلو کنسرتو گروسو باروک است. فرم قوس (ABCBA) شبیه یک رووندو متقارن بدون تکرارهای متوسط ​​موضوع اصلی است. معمولاً در یک دور استفاده می شود.

فرم تنوع

موضوع و تنوع: موضوعی که به خودی خود می تواند از هر شکل کوتاه تری (دوتایی ، سه تایی و غیره) باشد ، تنها “بخش” را تشکیل می دهد و به طور نامحدود (مانند شکل استروفیک) تکرار می شود ، اما هر بار متفاوت است (A ، B ، A ، F ، Z ، A) ، تا نوعی زنجیره مقطعی ایجاد شود. یک نوع مهم از این ، که بیشتر در موسیقی قرن هفدهمی بریتانیا و در پاساکاگلیا و چاکن استفاده می شد ، باس زمینی بود-یک تم باس تکراری یا basso ostinato که بقیه ساختار اغلب در اطراف آن باز می شود ، اما اغلب نه. همیشه ، نخ های چند صدایی یا دو طرفه را بچرخانید ، یا تقسیمات و رسوب های بداهه را بداهه کنید.

این توسط اسکولز (۱۹۷۷) گفته می شود که برترین نوع موسیقی بی ساز یا همراه با تکنوازی است. Rondo اغلب با بخشهای مختلف (AA1BA2CA3BA4) یا (ABA1CA2B1A) یافت می شود.

فرم توسعه

فرمهای توسعه مستقیماً از واحدهای کوچکتر مانند نقوش ساخته می شوند. یک قطعه معروف کلاسیک با نقاشی پنجمین سمفونی بتهوون است که با سه نت تکراری کوتاه و سپس یک نت بلند شروع می شود. در قطعات کلاسیک که بر اساس نقوش ساخته شده اند ، نقوش معمولاً با هم ترکیب ، متنوع و به طرق مختلف اجرا می شوند ، شاید دارای پشتوانه متقارن یا قوس مانند و توسعه ای مترقی از ابتدا تا انتها باشند. تا کنون مهمترین شکل تکاملی در موسیقی کلاسیک غربی فرم سونات است.
این فرم ، که همچنین به عنوان اولین شکل حرکت ، دوتایی مرکب یا سه تایی شناخته می شود ، از جنبش رقص دوتایی تشکیل شده در بالا ایجاد شد ، اما تقریباً همیشه به شکل سه تایی بزرگتر با زیرمجموعه های اسمی نمایش ، توسعه و بازتولید مجدد ایجاد می شود. معمولاً ، اما نه همیشه ، قسمتهای “A” (به ترتیب بیان و جمع بندی مجدد) ممکن است به دو یا سه موضوع یا گروههای موضوعی تقسیم شوند که جدا شده و دوباره ترکیب شده و قسمت “B” (توسعه) را تشکیل می دهند – بنابراین ، به عنوان مثال ، (AabB [dev. a یا b] A1ab1+کد). این شکل توسعه به طور کلی محدود به بخشهای خاصی از قطعه است ، مانند بخش میانی اولین حرکت یک سونات ، هر چند آهنگسازان قرن نوزدهم مانند برلیوز ، لیست و واگنر تلاشهای شجاعانه ای برای بدست آوردن آثار در مقیاس بزرگ صرفاً یا عمدتاً انجام دادند. از موتیف
تجزیه و تحلیل سبک ها

تاریخچه

موسیقی ماقبل تاریخ را تنها می توان بر اساس یافته های سایتهای باستان شناسی سنگینه نظریه پردازی کرد. اغلب فلوت ها کشف می شوند ، از استخوان هایی تراشیده شده اند که سوراخ های جانبی در آنها سوراخ شده است. تصور می شود که اینها در شکم مانند شکوکاچی ژاپنی دمیده شده اند. تصور می شود که فلوت دیوجه باب ، از استخوان ران خرس غار کنده شده است ، حداقل ۴۰،۰۰۰ سال قدمت دارد. ابزارهایی مانند فلوت هفت چاله و انواع سازهای زهی ، مانند رواناهاتها ، از سایتهای باستان شناسی تمدن دره سند پیدا شده است. هند دارای یکی از قدیمی ترین سنت های موسیقی در جهان است – ارجاع به موسیقی کلاسیک هندی (مارگا) در وداها ، کتاب مقدس قدیمی سنت هندو وجود دارد.اولین و بزرگترین مجموعه آلات موسیقی ماقبل تاریخ در چین یافت شد و قدمت آن بین ۷۰۰۰ تا ۶۶۰۰ سال قبل از میلاد است. “سرود Hurrian to Nikkal” ، که بر روی الواح گلی یافت می شود و قدمت آن به حدود ۱۴۰۰ سال قبل از میلاد برمی گردد ، قدیمی ترین اثر برجسته موسیقی است.

مصر باستان

مصریان باستان اختراع موسیقی را به یکی از خدایان خود ، ثث ، نسبت دادند و اوزیریس نیز به نوبه خود به عنوان بخشی از تلاش خود برای تمدن جهان مورد استفاده قرار گرفت. اولین شواهد مادی و بازنمایی سازهای مصری مربوط به دوره قبل از خاندان است ، اما این شواهد با اطمینان بیشتری در پادشاهی قدیم هنگام نواختن چنگ ، ​​فلوت و دو کلارینت اثبات می شود. سازهای کوبه ای ، غزل و عود توسط پادشاهی میانه به ارکسترها اضافه شد. سنج اغلب با موسیقی و رقص همراه بود ، همانطور که امروزه در مصر انجام می شود. موسیقی محلی مصری ، از جمله آیین های ذکر صوفیه سنتی ، نزدیک ترین ژانر موسیقی معاصر به موسیقی مصر باستان است ، زیرا بسیاری از ویژگی ها ، ریتم ها و سازهای آن را حفظ کرده است.

فرهنگ های آسیایی

موسیقی آسیایی گستره وسیعی از فرهنگ های موسیقی را بررسی می کند که در مقالات عربستان ، آسیای میانه ، آسیای شرقی ، آسیای جنوبی و آسیای جنوب شرقی مورد بررسی قرار گرفته است. بسیاری از آنها سنت هایی دارند که به دوران باستان می رسد.

موسیقی کلاسیک هند یکی از قدیمی ترین سنت های موسیقی در جهان است.  تمدن دره سند دارای مجسمه هایی است که رقص  و آلات موسیقی قدیمی را مانند هفت فلوت حلقوی نشان می دهد. انواع مختلف سازهای زهی و طبل از حراپا و موهنجو دارو با حفاری های انجام شده توسط سر مورتیمر ویلر به دست آمده است. ریگودا دارای عناصری از موسیقی هندی فعلی است ، با یک نماد موسیقی برای نشان دادن متر و حالت آواز.

موسیقی کلاسیک هندی (مارگا) تک صدایی است و بر اساس یک خط ملودی یا راگا به طور موزون از طریق تالاس سازماندهی شده است. Silappadhikaram توسط Ilango Adigal اطلاعاتی در مورد نحوه ایجاد فلس های جدید با تغییر حالت تونیک از مقیاس موجود ارائه می دهد.  موسیقی هندی امروزی تحت تأثیر موسیقی سنتی ایرانی و مغول افغانی بود. موسیقی کارناتیک ، محبوب در ایالت های جنوبی ، تا حد زیادی عبادی است. اکثر آهنگها به خدایان هندو اختصاص دارد. آهنگهای زیادی نیز وجود دارد که بر عشق و دیگر مسائل اجتماعی تأکید دارد.

موسیقی کلاسیک چینی ، هنر سنتی یا موسیقی درباری چین ، دارای سابقه ای در حدود سه هزار سال است. این سیستم دارای سیستم های منحصر به فرد خود برای نماد موسیقی ، و همچنین تنظیم و تنظیم موسیقی ، آلات و سبک های موسیقی یا ژانرهای موسیقی است. موسیقی چینی پنتاتونیک-دیاتونیک است و دارای مقیاس دوازده نت تا یک اکتاو (۵ + ۷ = ۱۲) مانند موسیقی تحت تأثیر اروپا است.

یونان باستان

موسیقی بخش مهمی از زندگی اجتماعی و فرهنگی یونان باستان بود. نوازندگان و خوانندگان نقش برجسته ای در تئاتر یونان ایفا کردند. [۴۶] سرودهای جنسیت مختلط برای سرگرمی ، جشن و مراسم معنوی اجرا شد. [۴۷] این سازها شامل آوازهای دو نی و یک ساز زهی چنگال ، لیره ، در اصل نوع خاصی به نام کیتارا بود. موسیقی بخش مهمی از آموزش بود و از شش سالگی به پسران آموزش موسیقی داده شد. سواد موسیقی یونانی شکوفایی توسعه موسیقی را ایجاد کرد. نظریه موسیقی یونان شامل شیوه های موسیقی یونانی بود که در نهایت مبنایی برای موسیقی مذهبی و کلاسیک غربی شد. بعدها ، تأثیرات امپراتوری روم ، اروپای شرقی و امپراتوری بیزانس موسیقی یونان را تغییر داد. سنگ نگاره Seikilos قدیمی ترین نمونه باقی مانده از یک ترکیب کامل موسیقی ، از جمله نماد موسیقی ، از هر نقطه در جهان است. [۴۸] قدیمی ترین اثری که در موضوع نظریه موسیقی به جا مانده است Harmonika Stoicheia اثر آریستوکسنوس است.

رمانتیسیسم

موسیقی رمانتیک (حدود ۱۸۱۰ تا ۱۹۰۰) از قرن ۱۹ دارای عناصر مشترک زیادی با سبک های رمانتیک در ادبیات و نقاشی آن دوران بود. رمانتیسم یک حرکت هنری ، ادبی و فکری بود که با تأکید بر احساسات و فردگرایی و تجلیل از گذشته و طبیعت مشخص می شد. موسیقی رمانتیک فراتر از سبک ها و فرم های سفت و سخت دوران کلاسیک به قطعات و آهنگهای پرشور و دراماتیک تر گسترش یافت. آهنگسازان رمانتیک مانند واگنر و برامس سعی کردند بیان و احساسات احساسی را در موسیقی خود برای توصیف حقایق عمیق تر یا احساسات انسانی افزایش دهند.

با شعرهایی با لحن سمفونیک ، آهنگسازان سعی می کردند با استفاده از موسیقی دستگاهی داستان ها را بیان کنند و تصاویر یا مناظر را برانگیزند. برخی از آهنگسازان با موسیقی ارکستری میهن پرستانه با الهام از موسیقی محلی ، افتخار ملی گرایی را ارتقا دادند. ویژگیهای احساسی و بیان موسیقی بر سنت مقدم است.

آهنگسازان رمانتیک در ویژگی های خاص خود رشد کردند و در سینکرتیسم جستجوی اشکال مختلف هنری در زمینه موسیقی ، (مانند ادبیات) ، تاریخ (شخصیت ها و افسانه های تاریخی) یا خود طبیعت ، پیشرفت کردند. عشق یا اشتیاق رمانتیک یک موضوع رایج در بسیاری از آثاری بود که در این دوره سروده شد. در برخی موارد ، ساختارهای رسمی دوره کلاسیک همچنان مورد استفاده قرار می گرفتند (به عنوان مثال ، فرم سوناتا که در کوارتت های زهی و سمفونی استفاده می شد) ، اما این اشکال گسترش یافته و تغییر یافت.

در بسیاری از موارد ، رویکردهای جدیدی برای ژانرها ، اشکال و عملکردهای موجود مورد بررسی قرار گرفت. همچنین ، فرم های جدیدی ایجاد شد که برای موضوع جدید مناسب تر به نظر می رسید. آهنگسازان به توسعه موسیقی اپرا و باله ادامه دادند و سبک ها و موضوعات جدیدی را کشف کردند.
در سالهای پس از ۱۸۰۰ ، موسیقی ایجاد شده توسط لودویگ ون بتهوون و فرانتس شوبرت ، سبک نمایشی تر و رسا تری را معرفی کرد. در مورد بتهوون ، نقوش کوتاه ، که به صورت ارگانیک توسعه یافته اند ، جایگزین ملودی به عنوان مهمترین واحد آهنگسازی شده اند (نمونه ای از آن چهار رقم متمایز است که در سمفونی پنجم او استفاده شده است). آهنگسازان رمانتیک بعدی مانند پیوتر ایلیچ چایکوفسکی ، آنتونین دووچک و گوستاو مالر از آکوردهای غیر معمول و ناهماهنگی بیشتری برای ایجاد تنش دراماتیک استفاده کردند. آنها آثار موسیقی پیچیده و اغلب بسیار طولانی تری را ایجاد کردند.

در اواخر دوره رمانتیک ، آهنگسازان تغییرات رنگی چشمگیر لحن را بررسی کردند ، مانند آکوردهای طولانی و آکوردهای تغییر یافته ، که “رنگ” صدایی جدیدی ایجاد کرد. در اواخر قرن نوزدهم شاهد گسترش چشمگیری در اندازه ارکستر بودیم و انقلاب صنعتی به ایجاد سازهای بهتر و ایجاد صدای قوی تر کمک کرد. کنسرت های عمومی به بخش مهمی از جامعه شهری خوش آب و هوا تبدیل شد. همچنین شاهد تنوع جدیدی در موسیقی تئاتر از جمله اپرتا ، کمدی موسیقی و سایر اشکال تئاتر موسیقی بود.

قرن ۲۰ و ۲۱

در قرن نوزدهم ، یکی از روشهای کلیدی که آهنگهای جدید برای عموم شناخته شد ، فروش نت بود ، که دوستداران موسیقی آماتور طبقه متوسط ​​در خانه با پیانو یا سایر سازهای رایج مانند ویولن در خانه اجرا می کردند. با استفاده از موسیقی قرن بیستم ، اختراع فناوری های جدید الکتریکی مانند پخش رادیویی و در دسترس بودن دسته جمعی صفحه های گرامافون به این معنی بود که ضبط صدا آهنگ ها و قطعاتی که توسط شنوندگان (چه در رادیو و چه در دستگاه ضبط صدا) شنیده می شود ، راه اصلی شد.

برای آشنایی با آهنگ ها و قطعات جدید با افزایش محبوبیت رادیو و استفاده از گرامافون برای پخش مجدد و توزیع موسیقی ، میزان گوش دادن به موسیقی بسیار زیاد شد ، زیرا در قرن نوزدهم ، تمرکز بر نت برگ دسترسی به موسیقی جدید را برای افراد طبقه متوسط ​​و طبقه بالا محدود کرد. می توانست موسیقی بخواند و صاحب پیانو و ساز بود ، در قرن بیستم ، هرکسی که دارای رادیو یا دستگاه ضبط صدا بود می توانست اپرا ، سمفونی و گروه های بزرگ را درست در اتاق نشیمن خود بشنود. این به افراد کم درآمد اجازه می داد که هرگز نتوانند بلیط کنسرت اپرا یا سمفونی را برای شنیدن این موسیقی بپردازند.

این بدان معناست که مردم می توانند موسیقی را از نقاط مختلف کشور یا حتی نقاط مختلف جهان بشنوند ، حتی اگر توانایی سفر به این مکان ها را نداشته باشند. این به گسترش سبک های موسیقی کمک کرد.

تمرکز موسیقی هنری در قرن بیستم با کشف ریتم ها ، سبک ها و صداهای جدید مشخص شد. وحشت جنگ جهانی اول بر بسیاری از هنرها از جمله موسیقی تأثیر گذاشت و برخی از آهنگسازان شروع به کاوش در صداهای تیره تر و شدیدتر کردند. سبکهای موسیقی سنتی مانند موسیقی جاز و موسیقی محلی توسط آهنگسازان به عنوان منبع ایده برای موسیقی کلاسیک مورد استفاده قرار گرفت. ایگور استراوینسکی ، آرنولد شوئنبرگ و جان کیج همه آهنگسازان تأثیرگذار در موسیقی هنری قرن بیستم بودند.

اختراع ضبط صدا و قابلیت ویرایش موسیقی باعث ایجاد زیرگونه جدیدی از موسیقی کلاسیک شد ، از جمله مکاتب آکوسماتیک  و Musique concrète در زمینه آهنگسازی الکترونیکی. ضبط صدا همچنین تأثیر بسزایی در توسعه ژانرهای موسیقی محبوب داشت ، زیرا باعث می شد ضبط آهنگها و گروهها به طور گسترده توزیع شود. معرفی سیستم ضبط چند آهنگ تأثیر زیادی بر موسیقی راک داشت ، زیرا می توانست بسیار بیشتر از ضبط عملکرد گروه انجام دهد. با استفاده از سیستم چند آهنگ ، یک گروه و تهیه کننده موسیقی آنها می توانند لایه های زیادی از آهنگ ها و آوازها را بیش از حد تقویت کنند و صداهای جدیدی ایجاد کنند که در اجرای زنده امکان پذیر نباشد.

جاز در طول قرن بیستم تکامل یافت و به یک ژانر مهم موسیقی تبدیل شد و در نیمه دوم آن قرن ، موسیقی راک نیز همین کار را کرد. جاز یک هنر موسیقی آمریکایی است که در آغاز قرن بیستم در جوامع آمریکایی آفریقایی تبار در جنوب ایالات متحده از تلاقی سنت های موسیقی آفریقایی و اروپایی سرچشمه گرفت. شجره نامه آفریقای غربی این سبک در استفاده از نت های آبی ، بداهه نوازی ، چند ضرب آهنگ ، همزمانی و نت نوسان آشکار است.

موسیقی راک ژانری از موسیقی محبوب است که در دهه ۱۹۶۰ از راک اند رول ۱۹۵۰ ، راکابیلی ، بلوز و کانتری توسعه یافت. صدای راک اغلب حول گیتار الکتریک یا گیتار آکوستیک می چرخد ​​و از ضربات قوی پشتی که توسط بخش ریتم تنظیم شده است ، استفاده می کند. در کنار گیتار یا کیبورد ، سازدهنی ساکسیفون و سبک بلوز به عنوان سازهای تکنوازی استفاده می شود.

در “خالص ترین شکل” خود ، “دارای سه آکورد ، یک ضرب پشت قوی ، و یک ملودی جذاب” است. برخی از گروهها همچنین دارای ابزارهای صفحه کلید مانند ارگ ، پیانو یا از دهه ۱۹۷۰ سینتی سایزرهای آنالوگ هستند. در دهه ۱۹۸۰ ، نوازندگان پاپ شروع به استفاده از سینتی سایزرهای دیجیتال ، مانند سینت سایزر DX-7 ، دستگاه های درام الکترونیکی مانند TR-808 و دستگاه های باس سینت (مانند TB-303) یا صفحه کلیدهای باس سینتس کردند. در دهه ۱۹۹۰ ، طیف وسیعی از دستگاه ها و ابزارهای سخت افزاری رایانه ای سخت افزاری و نرم افزار (به عنوان مثال ، ایستگاه های کاری دیجیتال صوتی) مورد استفاده قرار گرفت.

در دهه ۲۰۲۰ ، برنامه های ترکیبی نرم و برنامه های موسیقی رایانه ای به تولیدکنندگان اتاق خواب امکان ایجاد و ضبط انواع موسیقی ، مانند موسیقی رقص الکترونیکی در خانه خود ، افزودن ابزارهای نمونه و دیجیتال و ویرایش ضبط به صورت دیجیتالی را می دهد. در دهه ۱۹۹۰ ، برخی از گروه ها در ژانرهایی مانند nu metal شروع به اضافه کردن دی جی ها در گروه های خود کردند. دی جی ها با دستکاری موسیقی ضبط شده روی دستگاه های ضبط یا پخش کننده سی دی ، با استفاده از میکسر دی جی ، موسیقی ایجاد می کنند.

نوآوری در فناوری موسیقی تا قرن ۲۱ ادامه یافت ، از جمله توسعه صفحه کلیدهای ایزومورفیک و Dynamic Tonality.

جهت مطالعه موارد مرتبط با فرهنگ و هنر:

دیدگاهتان را بنویسید