سینما و تئاتر

یک فیلم که به آن فیلم ، فیلم متحرک یا تصویر متحرک نیز گفته می شود ، یک اثر هنری تجسمی است که برای شبیه سازی تجربیاتی استفاده می شود که ایده ها ، داستانها ، ادراکات ، احساسات ، زیبایی یا فضا را از طریق استفاده از تصاویر متحرک منتقل می کند. این تصاویر عموماً با صدا و به ندرت با سایر تحریکات حسی همراه می شوند. کلمه “سینما” ، کوتاه برای سینماتوگرافی ، اغلب برای اشاره به فیلمسازی و صنعت فیلم و فرم هنری که نتیجه آن است ، استفاده می شود.

تصاویر متحرک یک فیلم با عکاسی از صحنه های واقعی با دوربین متحرک ، با عکاسی از نقاشی ها یا مدل های مینیاتوری با استفاده از تکنیک های سنتی انیمیشن ، با استفاده از CGI و انیمیشن رایانه ای ، یا ترکیبی از برخی یا همه این تکنیک ها ایجاد می شود ، و سایر جلوه های بصری

به طور سنتی ، فیلم ها بر روی انبار فیلم سلولو از طریق یک فرآیند فتوشیمیایی ضبط می شدند و سپس از طریق یک پروژکتور فیلم بر روی یک صفحه بزرگ نمایش داده می شدند. فیلمهای معاصر غالباً در تمام مراحل تولید ، توزیع و نمایشگاه کاملاً دیجیتالی هستند ، در حالی که فیلمهایی که به شکل فتوشیمیایی ضبط شده اند به طور سنتی شامل موسیقی متن اپتیکال مشابه (ضبط گرافیکی کلمات گفتاری ، موسیقی و سایر صداهای همراه تصاویر در حال اجرا) در قسمتی از فیلم که منحصراً برای آن محفوظ است و نمایش داده نمی شود).

فیلمها آثار فرهنگی هستند که توسط فرهنگهای خاص ایجاد شده اند. آنها آن فرهنگ ها را منعکس می کنند و به نوبه خود بر آنها تأثیر می گذارند. فیلم به عنوان یک هنر مهم ، منبع سرگرمی عمومی و رسانه ای قدرتمند برای آموزش – یا تلقین – شهروندان تلقی می شود. اساس بصری فیلم به آن قدرت ارتباطی جهانی می بخشد. برخی از فیلمها با استفاده از دوبله یا زیرنویس برای ترجمه گفتگو به زبانهای دیگر به جاذبه های محبوب جهانی تبدیل شده اند.

به تک تک تصاویر تشکیل دهنده فیلم ، فریم گفته می شود. در نمایش فیلم های سنتی سلولوئید ، یک شاتر چرخشی باعث ایجاد فاصله هایی از تاریکی می شود ، زیرا هر فریم به نوبه خود به موقعیتی که قابل پیش بینی است منتقل می شود ، اما بیننده به دلیل اثری که به ماندگاری بینایی معروف است ، متوجه وقفه نمی شود. چشم پس از ناپدید شدن منبع تصویری را برای کسری از ثانیه حفظ می کند. درک حرکت تا حدودی ناشی از یک اثر روانشناختی به نام پدیده phi است.
نام “فیلم” از این واقعیت ناشی می شود که فیلم عکاسی (که به آن فیلم استوک نیز گفته می شود) در طول تاریخ وسیله ای برای ضبط و نمایش تصاویر متحرک بوده است. بسیاری از اصطلاحات دیگر برای یک تصویر متحرک وجود دارد ، از جمله تصویر ، نمایش تصویر ، تصویر متحرک ، پخش فتو و تلنگر. رایج ترین واژه در ایالات متحده فیلم است ، در حالی که در اروپا فیلم ترجیح داده می شود. اصطلاحات رایج برای این حوزه به طور کلی عبارتند از صفحه بزرگ ، صفحه نقره ای ، فیلم ها و سینما. آخرین مورد از آنها معمولاً به عنوان یک اصطلاح کلی در متون علمی و مقالات انتقادی استفاده می شود. در سالهای اولیه ، گاهی اوقات از کلمه ورق به جای صفحه استفاده می شد. “فیلم” به طور کلی اصطلاح مناسبی برای اشاره به تولید طولانی مدت ویدیوهای تجاری تجاری نیست ، زیرا به طور کلی مبهم است و بنابراین نیاز به زمینه ای برای تفسیر صحیح دارد

تاریخچه
پیش سازها

هنر فیلم از چندین سنت قبلی در زمینه هایی مانند قصه گویی شفاهی ، ادبیات ، تئاتر و هنرهای تجسمی استفاده کرده است. اشکال هنری و سرگرمی که قبلاً دارای تصاویر متحرک و/یا پیش بینی شده بوده اند عبارتند از:

سایه نگاری ، احتمالاً از دوران ماقبل تاریخ استفاده می شده است
camera obscura ، یک پدیده طبیعی است که احتمالاً از دوران ماقبل تاریخ به عنوان یک کمک هنری استفاده می شده است
عروسک گردانی سایه ، احتمالاً در حدود ۲۰۰ قبل از میلاد در آسیای مرکزی ، هند ، اندونزی یا چین ایجاد شده است
فانوس جادویی که در دهه ۱۶۵۰ توسعه یافت. فانتاسماگوریا چند رسانه ای نشان می دهد که فانوس های جادویی از سال ۱۷۹۰ در نیمه اول قرن ۱۹ محبوب بودند و می توانند دارای اسلاید مکانیکی ، نمای عقب ، پروژکتورهای موبایل ، اضافه کردن ، حل کردن نماها ، بازیگران زنده ، دود (گاهی اوقات برای نمایش تصاویر) ، بوها ، صداها و حتی شوک های الکتریکی.

قبل از سلولوئید

اصل انیمیشن استروبوسکوپی در سال ۱۸۳۳ با فنیکستیکوپ معرفی شد و همچنین از سال ۱۸۶۶ در زئوپتروپ ، از سال ۱۸۶۸ کتاب تلنگر و از سال ۱۸۷۷ پراکسینوسکوپ ، قبل از آنکه به عنوان اصل اساسی فیلمبرداری شناخته شود ، اعمال شد.

آزمایشات اولیه با پروژکتورهای متحرک مبتنی بر فناکیستیکوپ حداقل در اوایل سال ۱۸۴۳ انجام شد. ژول دوبوسک بین ۱۸۵۳ تا ۱۸۹۰ در فرانسه سیستم های پیش بینی فنیکستیکوپ را به بازار عرضه کرد.
عکاسی در سال ۱۸۳۹ معرفی شد ، اما در ابتدا امولسیون های عکاسی به نوردهی طولانی نیاز داشتند که ثبت سوژه های متحرک غیرممکن به نظر می رسید. حداقل در اوایل سال ۱۸۴۴ ، مجموعه عکاسی از موضوعاتی که در موقعیت های مختلف قرار گرفته اند ایجاد شده است تا یا دنباله حرکتی را پیشنهاد کند و یا طیف وسیعی از زوایای دید مختلف را مستند کند.

ظهور عکاسی استریوسکوپی ، با آزمایش های اولیه در دهه ۱۸۴۰ و موفقیت تجاری از اوایل دهه ۱۸۵۰ ، علاقه به تکمیل رسانه عکاسی را با افزودن وسایلی برای ثبت رنگ و حرکت افزایش داد. در سال ۱۸۴۹ ، جوزف فلات در مورد ایده ترکیب اختراع خود با فنیکستیکوپ با استریوسکوپ ، که توسط مخترع استریوسکوپ به نام چارلز ویتستون به او پیشنهاد شده بود ، استفاده کرد و از عکسهای مجسمه های گچی در موقعیت های مختلف برای متحرک سازی در دستگاه ترکیبی استفاده کرد. در سال ۱۸۵۲ ، ژول دوبوسک دستگاهی مانند “Stéréoscopefantascope، ou Bïoscope” را ثبت کرد.

او به مدت کوتاهی آن را تبلیغ کرد. این یک شکست تجاری بود و هنوز هیچ ابزار کاملی پیدا نشده است ، اما یک دیسک بیوسکوپ در مجموعه فلات دانشگاه گنت حفظ شده است. دارای عکس های استریوسکوپی از دستگاه است.

در اواخر دهه ۱۸۵۰ اولین نمونه های عکاسی آنی به وجود آمد و این امید را ایجاد کرد که عکاسی حرکتی به زودی امکان پذیر خواهد بود ، اما چند دهه طول کشید تا با موفقیت برای ضبط مجموعه ای از تصاویر متوالی در زمان واقعی ترکیب شد. در سال ۱۸۷۸ ، Eadweard Muybridge سرانجام موفق شد یک سری عکس از یک اسب در حال دویدن با تعدادی دوربین در یک خط در طول مسیر بگیرد و نتایج را به عنوان اسب در حرکت روی کارت های کابینت منتشر کرد.

Muybridge ، و همچنین ientienneJules Marey ، Ottomar Anschütz و بسیاری دیگر مطالعات متعدد بیشتری را در زمینه Chronophotography ایجاد کردند. مویبریج خطوط دهها سری از مجموعه های زمانی خود را بر روی دیسک های شیشه ای نشان داده و آنها را با zoopraxiscope خود در سخنرانی های خود از سال ۱۸۸۰ تا ۱۸۹۵ نشان داد. آنشاتز در سال ۱۸۸۷ الکتروتایسکوپ خود را توسعه داد تا ۲۴ تصویر عکاسی دیاپوزیتی روی دیسک های شیشه ای به عنوان تصاویر متحرک ایجاد کند. تا زمانی که برای تماشاگران جالب به نظر برسد.

امیل رینود قبلاً در پروژه ثبت اختراع خود برای پراکسینوسکوپ در سال ۱۸۷۷ امکان نمایش تصاویر را ذکر کرده بود. او در ۴ ژوئن ۱۸۸۰ در Société française de photographyie یک دستگاه پروکسینوسکوپ ارائه کرد ، اما پیش از ۱۸۸۲ پراکسینوسکوپ خود را به بازار عرضه نکرد. سپس دستگاه را در Théâtre Optique توسعه داد که می تواند توالی های طولانی تری با زمینه های جداگانه ، در سال ۱۸۸۸ ثبت کند. او چندین فیلم برای دستگاه با نقاشی تصاویری بر روی صدها بشقاب ژلاتینی که روی قاب های مقوایی نصب شده و به نوار پارچه ای وصل شده بودند ، ایجاد کرد. از ۲۸ اکتبر ۱۸۹۲ تا مارس ۱۹۰۰ ، رینود بیش از ۱۲،۸۰۰ نمایش به مجموع ۵۰۰۰۰۰ بازدیدکننده در موزه گروین پاریس داد.

اولین تصاویر متحرک

در اواخر دهه ۱۸۸۰ ، معرفی طول فیلم های عکاسی سلولوئید و اختراع دوربین های متحرک ، که می توانستند از یک دنباله سریع و نامحدود طولانی از تصاویر تنها با استفاده از یک لنز عکس بگیرند ، اجازه داد چندین دقیقه عمل ضبط و روی یک دوربین ذخیره شود. حلقه تک فشرده فیلم. برخی از فیلم های اولیه برای مشاهده توسط یک نفر در یک زمان از طریق دستگاه “peep show” مانند سینتوسکوپ و موتوسکوپ ساخته شد. دیگران برای پروژکتور در نظر گرفته شده بودند ، از نظر مکانیکی شبیه دوربین و گاهی اوقات در واقع همان دستگاه بودند.

که از آن برای تاباندن نور شدید از طریق فیلم پردازش شده و چاپ شده و به یک لنز پروژکشن استفاده می شد تا این “تصاویر متحرک” به صورت فوق العاده بزرگ نمایش داده شوند. روی صفحه نمایش برای مشاهده توسط کل مخاطبان. اولین فیلم سینتوسکوپی که در نمایشگاه عمومی نشان داده شد صحنه آهنگری بود که توسط شرکت تولیدی ادیسون در سال ۱۸۹۳ تولید شد. سال بعد این شرکت استودیو ادیسون را راه اندازی کرد ، که با فیلم های کوتاه پیشرو در صنعت فیلم شد. برای تولید نزدیک به ۱۲۰۰ فیلم.

اولین نمایش عمومی فیلم هایی که پذیرش آنها متهم شده بود در سال ۱۸۹۵ توسط وودویل لاتام آمریکایی و پسرانش با استفاده از فیلم های تولید شده توسط شرکت Eidoloscope آنها و برادران فرانسوی آگوست و لوئیس لومیر – که مسلماً بیشتر شناخته شده بودند – انجام شد. ده محصول خودشان. نمایش های خصوصی چندین ماه قبل از آن انجام شده بود و لاتهام کمی برادران لومیر مقدم بود.

تکامل اولیه

اولین فیلم ها فقط یک عکس ایستا بودند که رویداد یا اقدامی را بدون ویرایش یا سایر تکنیک های سینمایی نشان می داد. در اواخر قرن بیستم ، فیلم ها شروع به تنظیم چندین صحنه برای گفتن یک داستان کردند. صحنه ها بعداً به چندین عکس تقسیم شده که از فاصله ها و زوایای مختلف عکس گرفته شده اند. تکنیک های دیگری مانند حرکت دوربین به عنوان روشهای موثر برای بیان داستان با فیلم توسعه داده شد. تا زمانی که فیلم صوتی در اواخر دهه ۱۹۲۰ از نظر تجاری کاربردی شد ، تصاویر متحرک یک هنر کاملاً تصویری بودند ، اما این فیلم های صامت ابتکاری قدرت تخیل عمومی را به دست آورده بود. صاحبان تئاتر به جای این که تماشاچیان را تنها با صدای پروژکتور همراهی کنند.

یک نوازنده پیانو یا ارگ نواز یا در تئاترهای بزرگ شهری ، ارکستری کامل را برای پخش موسیقی متناسب با حال و هوای فیلم در هر لحظه استخدام کردند. در اوایل دهه ۱۹۲۰ ، اکثر فیلم ها دارای لیست آماده ای از موسیقی بودند که برای این منظور مورد استفاده قرار می گرفتند ، و نمرات کامل فیلم برای تولیدات اصلی ساخته شد.
ظهور سینمای اروپا با وقوع جنگ جهانی اول متوقف شد ، در حالی که صنعت فیلم در ایالات متحده با ظهور هالیوود شکوفا شد.

که برجسته ترین آن توسط آثار خلاقانه DW Griffith در تولد یک ملت (۱۹۱۵) و عدم تحمل (۱۹۱۶). با این حال ، در دهه ۱۹۲۰ ، فیلمسازان اروپایی مانند آیزنشتاین ، FW مورنو و فریتز لانگ ، از جهات مختلف با الهام از پیشرفت هوا در زمان جنگ فیلم از طریق گریفیث ، همراه با مشارکت چارلز چاپلین ، باستر کیتون و دیگران ، به سرعت با آمریکایی برخورد کردند. فیلمسازی و پیشرفت بیشتر رسانه را ادامه داد.

صدا

در دهه ۱۹۲۰ ، توسعه فناوری های ضبط صدا الکترونیکی ، استفاده از موسیقی متن صدا ، گفتار ، موسیقی و جلوه های صوتی هماهنگ با عملکرد روی صفحه نمایش را عملی کرد. تصاویر “یا” فیلم ها “با نامیدن آنها به عنوان” تصاویر صحبت کننده “یا” صحبت کننده “. تا سال ۱۹۳۰ ، فیلم صامت عملاً در ایالات متحده منقرض شد و از آن به عنوان “رسانه قدیمی” یاد می شد.

رنگ

یکی دیگر از پیشرفتهای مهم فناوری ، معرفی “رنگ طبیعی” بود که به معنای رنگی بود که از طبیعت ثبت شده بود و نه به رنگ سیاه و سفید با رنگ آمیزی دستی ، رنگ آمیزی شابلون یا سایر روشهای دلخواه افزوده شد ، اگرچه معمولاً اولین فرآیندها رنگ هایی به دست آورد که از نظر ظاهری بسیار طبیعی نبودند.

در حالی که ظهور فیلم های صوتی به سرعت فیلم های صامت و نوازندگان تئاتر را منسوخ کرد ، رنگ به تدریج سیاه و سفید را جایگزین کرد.

نوآوری محوری بود معرفی نسخه سه نوار فرایند Technicolor ، ابتدا برای کارتون های متحرک در سال ۱۹۳۲ ، سپس برای فیلم های کوتاه زنده و سکانس های جداگانه در چند فیلم بلند ، و سپس برای یک فیلم کامل ، بکی شارپ ، در سال ۱۹۳۵ استفاده شد. هزینه این فرآیند دلهره آور بود ، اما پاسخ مطلوب عمومی در قالب افزایش دریافت گیشه معمولاً هزینه اضافی را توجیه می کرد. سال به سال تعداد فیلم های رنگی ساخته شده به آرامی افزایش یافت.

دهه ۱۹۵۰: افزایش نفوذ تلویزیون

در اوایل دهه ۱۹۵۰ ، گسترش تلویزیون سیاه و سفید باعث شد تماشاگران تئاتر آمریکای شمالی را به شدت تحت فشار قرار دهد.در تلاش برای جلب تماشاگران به سینماها ، نمایشگرهای بزرگتر ، فرآیندهای صفحه گسترده ، نمایش سه بعدی قطبی و استریوفونیک نصب شد. صدا معرفی شد ، و فیلمهای بیشتری به صورت رنگی ساخته شد ، که به زودی به یک قاعده تبدیل شد تا استثنا. برخی از فیلمهای اصلی اصلی هالیوود هنوز در اواسط دهه ۱۹۶۰ به صورت سیاه و سفید ساخته می شدند ، اما آنها پایان یک دوره را مشخص کردند.

گیرنده های تلویزیونی رنگی از اواسط دهه ۱۹۵۰ در ایالات متحده در دسترس بودند ، اما در ابتدا بسیار گران قیمت بودند و تعداد کمی پخش رنگی داشت. در طول دهه ۱۹۶۰ ، قیمت ها به تدریج کاهش یافت ، پخش رنگی رایج شد و فروش رونق گرفت. حکم قاطع عمومی به نفع رنگ روشن بود. پس از انتشار آخرین موج فیلمهای سیاه و سفید در اواسط دهه ، همه تولیدات استودیویی هالیوود به صورت رنگی فیلمبرداری شد ، با استثناء معمول که تنها به اصرار فیلمسازان “ستاره” مانند پیتر بوگدانوویچ و مارتین اسکورسیزی انجام شد.

دهه ۱۹۶۰ و بعد از آن

دهه های پس از افول سیستم استودیویی در دهه ۱۹۶۰ شاهد تغییراتی در تولید و سبک فیلم بودیم. جنبشهای مختلف موج نو (از جمله موج نو فرانسوی ، موج نو هند ، موج نو ژاپنی و هالیوود جدید) و ظهور فیلمسازان مستقل تحصیل کرده در مدرسه فیلم به تغییر رسانه ای در نیمه دوم قرن بیستم کمک کرد. فناوری دیجیتال نیروی محرکه تغییر در دهه ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰s بوده است. طرح سه بعدی دیجیتالی تا حد زیادی جایگزین سیستم های فیلم سه بعدی مستعد مشکل قبلی شد و در اوایل دهه ۲۰۱۰ رایج شد.

نظریه فیلم

“نظریه فیلم” به دنبال توسعه مفاهیم مختصر و سیستماتیک است که در مطالعه فیلم به عنوان هنر کاربرد دارد. مفهوم فیلم به عنوان یک شکل هنری در سال ۱۹۱۱ با “تولد هنر ششم” اثر ریچیوتو کانودو آغاز شد. تئوری فرمالیسم فیلم ، به رهبری رودولف آرنهایم ، بلا باازز و زیگفرید کراکوئر ، بر تفاوت فیلم با واقعیت تأکید کرد و بنابراین می تواند یک هنر زیبا معتبر تلقی شود. آندره بازن با این استدلال که ذات هنری فیلم در توانایی بازتولید مکانیکی واقعیت نه در تفاوتهای آن با واقعیت است ، در برابر این نظریه واکنش نشان داد و این باعث ایجاد نظریه رئالیستی شد.

تجزیه و تحلیل های اخیر با روانکاوی ژاک لاکان و نشانه شناسی فردیناند دو سوسور از جمله موارد دیگر باعث ایجاد نظریه فیلم روانکاوی ، نظریه فیلم ساختاری ، نظریه فیلم فمینیستی و دیگران شده است. از سوی دیگر ، منتقدان سنت فلسفه تحلیلی ، متأثر از ویتگنشتاین ، سعی می کنند تصورات غلط مورد استفاده در مطالعات نظری را روشن کنند و تجزیه و تحلیل واژگان فیلم و پیوند آن با شکلی از زندگی را تولید کنند.

زبان

به نظر می رسد فیلم زبان خاص خود را دارد. جیمز موناکو متنی کلاسیک درباره نظریه فیلم با عنوان “چگونه فیلم بخوانیم” نوشت که به این موضوع می پردازد. اینگمار برگمان ، کارگردان مشهور ، می گوید: “آندری تارکوفسکی برای من بزرگترین کارگردان است ، کسی که زبان جدیدی را ابداع کرد ، مطابق با ماهیت فیلم ، زیرا زندگی را به عنوان یک بازتاب ، زندگی را به عنوان یک رویا به تصویر می کشد.

یک مثال از زبان ، دنباله ای از تصاویر رفت و برگشت پروفایل چپ یک بازیگر صحبت کننده ، و سپس نمایه سمت راست بازیگر دیگر صحبت کننده است ، سپس تکرار این مورد ، که زبانی است.

که توسط مخاطبان برای نشان دادن مکالمه درک می شود. این نظریه دیگری در مورد فیلم ، قانون ۱۸۰ درجه ، به عنوان یک وسیله داستان گویی بصری با توانایی قرار دادن بیننده در زمینه حضور روانشناختی با استفاده از ترکیب تصویری و ویرایش توصیف می کند. “سبک هالیوود” شامل این نظریه روایی است .

به دلیل تمرین قریب به اتفاق حاکمیت استودیوهای فیلمسازی مستقر در هالیوود ، کالیفرنیا ، در دوران کلاسیک فیلم. یک مثال دیگر از زبان سینمایی داشتن یک عکس است که بر روی پیشانی یک بازیگر بزرگنمایی می کند با بیان بازتاب خاموش که به یک بازیگر جوان که مبهم شبیه بازیگر اول است می انجامد و نشان می دهد که نفر اول در حال به یاد آوردن خود گذشته است ، ویرایش ترکیبات که باعث تغییر زمان می شود.

مونتاژ

مونتاژ تکنیکی است که بر اساس آن قطعات جداگانه ای از فیلم انتخاب می شوند ، ویرایش می شوند و سپس با هم ترکیب می شوند تا بخش جدیدی از فیلم ساخته شود. یک صحنه می تواند نشان دهد که مردی در حال نبرد است ، با بازگشت به دوران جوانی و زندگی در خانه و با جلوه های ویژه اضافه شده ، پس از اتمام فیلمبرداری در فیلم قرار می گیرد. از آنجا که اینها همه جداگانه فیلمبرداری شده اند ، و شاید با بازیگران مختلف ، نسخه نهایی مونتاژ نامیده می شود.

کارگردانان با شروع آیزنشتاین و کنار هم قرار دادن پیچیده تصاویر در فیلم او Battleship Potemkin ، نظریه مونتاژ را توسعه دادند.تلفیق نقطه مقابل موسیقیایی و بصری ، و توسعه صحنه از طریق میزنس صحنه ، تدوین و جلوه ها منجر به تکنیک های پیچیده تری شده است که قابل مقایسه با تکنیک های مورد استفاده در اپرا و باله است.

نقد فیلم

نقد فیلم تحلیل و ارزیابی فیلمها است. به طور کلی ، این آثار را می توان به دو دسته تقسیم کرد: نقد دانشگاهی توسط محققان فیلم و نقد فیلم روزنامه نگاری که به طور منظم در روزنامه ها و سایر رسانه ها ظاهر می شود. منتقدان سینمایی که برای روزنامه ها ، مجلات و رسانه های پخش کار می کنند ، عمدتا آثار جدید را مرور می کنند.

به طور معمول آنها فقط یک فیلم معین را یک بار می بینند و فقط یک یا دو روز فرصت دارند تا نظرات خود را بیان کنند. با وجود این ، منتقدان تأثیر مهمی در پاسخ مخاطبان و حضور در فیلم ها ، به ویژه فیلم های ژانرهای خاص دارند. فیلم های اکشن ، ترسناک و کمدی که در بازار انبوه عرضه می شوند ، عمدتا تحت تأثیر قضاوت کلی منتقد در مورد یک فیلم قرار نمی گیرند.

خلاصه داستان و توصیف یک فیلم و ارزیابی آثار کارگردان و فیلمنامه نویسانی که اکثریت نقد فیلم را تشکیل می دهند ، هنوز می توانند تأثیر مهمی بر تصمیم مردم برای دیدن فیلم داشته باشند. برای فیلم های معتبری مانند اکثر فیلم های درام و هنری ، تأثیر نقد و بررسی مهم است. نقدهای ضعیف منتقدان برجسته در مقالات و مجلات مهم غالباً علاقه و حضور مخاطبان را کاهش می دهد.

تاثیر یک منتقد بر عملکرد گیشه یک فیلم معین محل بحث است. برخی از ناظران ادعا می کنند که بازاریابی فیلم در دهه ۲۰۰۰ بسیار شدید ، هماهنگ و دارای بودجه مناسب است به طوری که داوران نمی توانند مانع از موفقیت یک فیلم پرفروش ضبط شده یا فیلم ضعیف شوند. با این حال ، شکست فاجعه بار برخی از فیلم های تبلیغاتی که به شدت مورد بازبینی قرار گرفتند و همچنین موفقیت غیر منتظره فیلم های مستقل منتقد نشان می دهد که واکنش های انتقادی شدید می تواند تأثیر قابل توجهی داشته باشد. ناظران دیگر خاطرنشان می کنند که نظرات مثبت فیلم ها باعث ایجاد علاقه به فیلم های ناشناخته شده است.

برعکس ، چندین فیلم وجود داشته است که شرکت های سینمایی آنقدر اعتماد به نفس کمی دارند که از مشاهده پیشرفته داوران خودداری می کنند تا از حرکت گسترده فیلم جلوگیری شود. با این حال ، این معمولاً نتیجه معکوس دارد ، زیرا داوران در مورد این تاکتیک عاقل هستند و به عموم مردم هشدار می دهند که ممکن است فیلم ارزش دیدن نداشته باشد و در نتیجه فیلم ها اغلب ضعیف عمل می کنند.

گاهی منتقدان فیلم روزنامه نگار را منتقد فیلم می نامند. منتقدانی که از طریق انتشار در مجلات فیلم و نوشتن کتاب در مورد فیلم ها با استفاده از تئوری فیلم یا رویکردهای مطالعه فیلم ، رویکردی آکادمیکتر نسبت به فیلم ها دارند ، نحوه کار فیلم و تکنیک های فیلم برداری و تأثیر آنها بر مردم را مطالعه می کنند. مقالات آنها به جای چاپ نظرات در روزنامه ها یا نمایش در تلویزیون ، در مجلات علمی یا مجلات معتبر منتشر می شوند. آنها همچنین تمایل دارند که به عنوان استاد یا مربی به کالج ها یا دانشگاه ها وابسته باشند.

صنعت

ساخت و نمایش تصاویر متحرک تقریباً به محض اختراع این فرآیند به منبع سود تبدیل شد. لومیرها پس از مشاهده این که اختراع جدید آنها و محصول آن در فرانسه خود چقدر موفق بوده است ، به سرعت در حال سفر به قاره بودند تا اولین فیلم ها را به صورت خصوصی برای اعضای خانواده سلطنتی و عموم مردم به نمایش بگذارند.

در هر کشوری ، آنها معمولاً صحنه های جدید و محلی را به فهرست خود اضافه می کردند و به سرعت کافی کارآفرینان محلی را در کشورهای مختلف اروپا پیدا می کردند تا تجهیزات خود را خریداری کرده و از محصولات اضافی خود عکس بگیرند ، وارد کنند ، و به صورت تجاری نمایش دهند. نمایش پرشور Oberammergau در سال ۱۸۹۸ اولین فیلم تجاری تجاری بود که تا کنون تولید شده است.

به زودی تصاویر دیگری نیز به وجود آمد و فیلم های متحرک به صنعتی جداگانه تبدیل شدند که دنیای وودویل را تحت الشعاع قرار داد. تئاترها و شرکت های اختصاصی که به طور خاص برای تولید و توزیع فیلم ها تشکیل شده اند ، در حالی که بازیگران فیلم های مشهور به چهره های مشهور مشهور تبدیل شدند و هزینه های هنگفتی را برای اجراهای خود دریافت کردند.

تا سال ۱۹۱۷ چارلی چاپلین قراردادی داشت که بر اساس آن حقوق سالانه یک میلیون دلار تعیین می شد. از سال ۱۹۳۱ تا ۱۹۵۶ ، فیلم تنها سیستم ذخیره و پخش تصویر برای برنامه های تلویزیونی تا زمان معرفی دستگاه های ضبط ویدئو بود.

در ایالات متحده ، بیشتر صنعت فیلمسازی در اطراف هالیوود ، کالیفرنیا قرار دارد. سایر مراکز منطقه ای در بسیاری از نقاط جهان وجود دارد ، مانند بالیوود با محوریت بمبئی ، سینمای هندی صنعت فیلم هند که بیشترین تعداد فیلم را در جهان تولید می کند.اگرچه هزینه های مربوط به ساخت فیلم باعث شده است که تولید سینما تحت حمایت استودیوهای فیلمسازی متمرکز شود ، اما پیشرفت های اخیر در تجهیزات ساخت فیلم ارزان قیمت باعث شکوفایی تولیدات مستقل فیلم شده است.

به دلیل ماهیت پرهزینه و پرهزینه فیلمسازی ، سود یک نیروی کلیدی در صنعت است. بسیاری از فیلم ها هزینه های زیادی را پشت سر گذاشته اند ، برای مثال فیلم Waterworld کوین کاستنر. با این حال ، بسیاری از فیلمسازان تلاش می کنند آثاری با اهمیت اجتماعی ماندگار خلق کنند. جوایز اسکار (همچنین به عنوان “اسکار”) برجسته ترین جوایز سینمایی در ایالات متحده است که هر ساله بر اساس شایستگی های هنری آنها ، به رسمیت شناخته می شود. همچنین صنعت بزرگی برای فیلم های آموزشی و آموزشی وجود دارد که به جای سخنرانی ها و متون ساخته شده اند.

درآمد این صنعت گاهی به دلیل وابستگی به فیلم های پرفروش منتشر شده در سینماها متغیر است. افزایش سرگرمی های خانگی جایگزین ، پرسش هایی را در مورد آینده صنعت سینما ایجاد کرده است و اشتغال هالیوود ، به ویژه برای فیلم های متوسط ​​و کم بودجه ، چندان قابل اعتماد نیست.

زمینه های مرتبط

زمینه های تحصیلی دانشگاهی مشتق شده ممکن است مستقل از فیلمسازی ، مانند تئوری و تجزیه و تحلیل فیلم ، با آن ارتباط برقرار کرده و توسعه دهند. زمینه های مطالعاتی آکادمیک مشتق شده یا وابسته به وجود فیلم هستند ، مانند نقد فیلم ، تاریخچه فیلم ، تقسیم بندی تبلیغات فیلم در دولت های اقتدارگرا ، یا روانشناختی بر اثرات ناخودآگاه (به عنوان مثال ، قوطی نوشابه چشمک زن در حین نمایش) ) این زمینه ها ممکن است زمینه های مشتقه ای ایجاد کنند ، مانند بخش بررسی فیلم در روزنامه یا راهنمای تلویزیون.

صنایع فرعی می توانند از فیلم خارج شوند ، مانند سازندگان ذرت بو داده و اسباب بازی های مربوط به فیلم (به عنوان مثال ، چهره های جنگ ستارگان). صنایع فرعی صنایع قبلی ممکن است به طور خاص با فیلم سروکار داشته باشند ، مانند قرار دادن محصول و سایر تبلیغات در فیلم.

واژه شناسی

اصطلاحاتی که برای توصیف تصاویر متحرک استفاده می شود بین انگلیسی انگلیسی و آمریکایی بسیار متفاوت است. در زبان انگلیسی ، نام رسانه “فیلم” است. کلمه “فیلم” قابل درک است اما به ندرت استفاده می شود.علاوه بر این ، “تصاویر” (جمع) به صورت نیمه متداول برای اشاره به مکانی که فیلم ها در آن نمایش داده می شود ، استفاده می شود ، در حالی که در انگلیسی آمریکایی ممکن است این “فیلم” نامیده شود ، اما در حال قدیمی شدن است. در کشورهای دیگر ، مکانی که فیلم ها در آن نمایش داده می شود سینما یا سینما نامیده می شود.

در مقابل ، در ایالات متحده ، “فیلم” شکل غالب است. اگرچه گاهی از کلمات “فیلم” و “فیلم” به جای یکدیگر استفاده می شود ، “فیلم” بیشتر در هنگام در نظر گرفتن جنبه های هنری ، نظری یا فنی استفاده می شود. اصطلاح “فیلم” بیشتر به جنبه های سرگرمی یا تجاری اشاره دارد ، به عنوان جایی که برای یک سرگرمی عصرانه در یک تاریخ بروید. به عنوان مثال ، کتابی با عنوان “چگونه فیلم را بفهمیم” احتمالاً درباره زیبایی شناسی یا نظریه فیلم خواهد بود ، در حالی که کتابی با عنوان “بیایید به سینما برویم” احتمالاً درباره تاریخچه فیلم های سرگرم کننده و فیلم های پرفروش خواهد بود.

اصطلاحات بیشتری برای تشخیص اشکال و رسانه های مختلف مورد استفاده در صنعت فیلم استفاده می شود. “تصاویر متحرک” و “تصاویر متحرک” اصطلاحاتی هستند که اغلب برای تولید فیلم و فیلم به ویژه برای نمایشگاه تئاتر در نظر گرفته می شوند ، مانند بتمن. “DVD” و “نوار ویدئویی” فرمت های ویدئویی هستند که می توانند یک فیلم فتوشیمیایی را تولید کنند.

تولید مثل بر اساس چنین “انتقال” نامیده می شود. پس از ظهور فیلم های تئاتری به عنوان یک صنعت ، صنعت تلویزیون از نوار ویدئویی به عنوان رسانه ضبط استفاده کرد. برای چندین دهه ، نوار فقط یک رسانه آنالوگ بود که می توان تصاویر متحرک را روی آن ضبط یا منتقل کرد. “فیلم” و “فیلمبرداری” به محیط فتوشیمیایی اشاره می کنند که به ترتیب یک تصویر بصری و عمل ضبط را از نظر شیمیایی ثبت می کند.

با این حال ، عمل عکسبرداری با سایر رسانه های تصویری ، مانند دوربین دیجیتال ، هنوز “فیلمبرداری” نامیده می شود و آثار حاصله غالباً “فیلم” به عنوان “فیلم” قابل تعویض ، با وجود عدم فیلمبرداری در فیلم ، نامیده می شوند.

“فیلمهای خاموش” نیازی به سکوت کامل ندارند ، بلکه فیلمها و فیلمهایی هستند که دیالوگ شنیدنی ندارند ، از جمله فیلمهایی که همراه موسیقی هستند. کلمه “Talkies” به اولین فیلم های صوتی اشاره می کند که بدون در نظر گرفتن همراهی موسیقی ، برای پخش همزمان با فیلم ، دیالوگ های شنیداری ضبط شده اند.

“سینما” یا به طور گسترده ای هم فیلم و هم فیلم را در بر می گیرد ، یا تقریباً مترادف با فیلم و نمایشگاه تئاتر است و هر دو هنگام ارجاع به دسته ای از آثار با حروف بزرگ نوشته می شوند. “صفحه نقره ای” به صفحه نمایشی که برای نمایش فیلم ها استفاده می شود اشاره می کند و در نتیجه ، به عنوان مترادف کل صنعت فیلم نیز استفاده می شود.

“صفحه عریض” در مقایسه با نسبت ابعاد تاریخی قبلی به عرض و ارتفاع بیشتری در قاب اشاره دارد. “فیلم بلند” ، یا “فیلم بلند” ، معمولی و معمولی است ، معمولاً ۶۰ دقیقه یا بیشتر ، و می تواند به صورت تجاری بدون فیلم های دیگر در نمایش بلیط به صورت تجاری بایستد.”کوتاه” فیلمی است که به اندازه یک فیلم بلند بلند نیست ، اغلب با فیلم های کوتاه دیگر نمایش داده می شود ، یا قبل از یک فیلم بلند است. “مستقل” فیلمی است که خارج از صنعت فیلم معمولی ساخته شده است.

در استفاده از ایالات متحده ، یکی از “نمایش” یا “نمایش” یک فیلم یا ویدئو بر روی صفحه نمایش در “تئاتر” عمومی یا خصوصی صحبت می کند. در انگلیسی بریتانیایی ، “نمایش فیلم” در سینما اتفاق می افتد (هرگز “تئاتر” که به طور کلی رسانه و مکان متفاوتی است).

سینما معمولاً به عرصه ای گفته می شود که به طور خاص برای نمایش فیلم ها طراحی شده است ، جایی که صفحه نمایش روی دیوار چسبانده شده است ، در حالی که تئاتر معمولاً به مکانی اشاره می کند که در آن صحنه های زنده ، غیر ضبط شده یا ترکیبی از آنها از یک تریبون یا نوع دیگری از صحنه رخ می دهد. از جمله آمفی تئاتر تئاترها هنوز می توانند فیلم هایی را در آنها نمایش دهند ، اگرچه تئاتر برای انجام این کار تجهیز می شود. ممکن است هنگام مراجعه به فعالیت ، “رفتن به سینما” یا گاهی “به تصاویر” به انگلیسی انگلیسی پیشنهاد شود.

در حالی که عبارت ایالات متحده معمولاً “رفتن به سینما” است. یک سینما معمولاً یک فیلم را در بازار انبوه با استفاده از فرایند صفحه نمایش جلو یا با پروژکتور فیلم یا اخیراً با پروژکتور دیجیتال نشان می دهد. اما ، سینماها همچنین ممکن است فیلم های تئاتری را از طریق انتقال ویدئوهای خانگی خود که شامل Blu-ray Disc ، DVD و ویدئوکاست در مواقعی که دارای کیفیت پخش کافی یا بر اساس نیاز هستند ، نمایش دهند ، مانند فیلم هایی که فقط در حالت انتقال خود وجود دارند ، که ممکن است به دلیل از دست دادن یا خراب شدن استاد فیلم و چاپ هایی که فیلم در ابتدا از آنها وجود داشته است.

با توجه به ظهور تولید و توزیع فیلم دیجیتال ، فیلم فیزیکی ممکن است به طور کامل وجود نداشته باشد. “ویژگی دوگانه” عبارت است از نمایش دو ویژگی مستقل که به صورت مستقل در بازار عرضه می شوند
فیلم های. “مشاهده” تماشای یک فیلم است. “فروش” و “در گیشه” به بلیط هایی که در یک تئاتر فروخته می شوند یا در حال حاضر به حقوق فروش شده برای نمایش های فردی اشاره دارند. “انتشار” توزیع و اغلب نمایش همزمان یک فیلم است. “پیش نمایش” یک نمایش قبل از انتشار اصلی است.

هر فیلمی ممکن است دارای “دنباله ای” نیز باشد که رویدادهای بعدی را در فیلم به تصویر می کشد. عروس فرانکنشتاین یک مثال اولیه است. وقتی بیش از یک فیلم با شخصیت های مشابه ، قوس های داستانی یا موضوعات موضوعی وجود داشته باشد ، این فیلم ها تبدیل به یک “سریال” می شوند.

مانند سریال جیمز باند. و معمولاً وجود خارج از یک جدول زمانی داستانی خاص ، یک فیلم را از حضور در یک سریال مستثنی نمی کند. فیلمی که وقایع پیش از این را در یک جدول زمانی با فیلم دیگری نشان می دهد ، اما پس از آن فیلم اکران می شود ، گاهی اوقات “پیش درآمد” نامیده می شود ، به عنوان مثال بوچ و ساندنس: روزهای اولیه.

“اعتبارات” یا “اعتبارات پایانی” لیستی است که به افراد درگیر در تولید فیلم اعتبار می دهد. فیلمهای قبل از دهه ۱۹۷۰ معمولاً فیلمی را با اعتبار شروع می کنند که اغلب فقط با یک عنوان عنوان پایان می یابد و می گوید “پایان” یا معادل آن ، اغلب معادل آن بستگی به زبان تولید دارد [نیازمند منبع]. از آن زمان به بعد ، اعتبار فیلم معمولاً در انتهای اکثر فیلم ها ظاهر می شود.

با این حال ، فیلم هایی با اعتبار که یک فیلم را به پایان می رسانند ، اغلب برخی از اعتبارات را در شروع فیلم یا نزدیک آن تکرار می کنند و بنابراین دو بار ظاهر می شوند ، مانند بازیگران فیلم ، در حالی که کمتر برخی از آنها در نزدیک یا در ابتدا فقط در آنجا ظاهر می شوند ، نه در پایان ، که اغلب به اعتبار کارگردان اتفاق می افتد.

اعتبارهایی که در ابتدای فیلم یا نزدیک آن ظاهر می شوند معمولاً “عنوان” یا “عنوان های آغازین” نامیده می شوند. صحنه پس از اعتبار صحنه ای است که پس از پایان اعتبارات نشان داده می شود. تعطیلات روز فریس بولر دارای صحنه ای پس از اعتبار است که در آن فریس به تماشاگران می گوید فیلم تمام شده است و آنها باید به خانه بروند.

منظور از “بازیگران” فیلم مجموعه ای از بازیگران و بازیگران زن است که در یک فیلم ظاهر می شوند. یک ستاره یک بازیگر یا بازیگر است ، اغلب یک بازی محبوب ، و در بسیاری از موارد ، یک شخص مشهور است که نقش اصلی فیلم را بازی می کند. گاهی اوقات از این کلمه می توان برای اشاره به شهرت سایر اعضای خدمه مانند کارگردان یا شخصیت دیگری مانند مارتین اسکورسیزی استفاده کرد.

“خدمه” معمولاً به عنوان افرادی که در ساخت فیزیکی فیلم در خارج از بازیگران نقش دارند ، تفسیر می شود و می تواند شامل کارگردانان ، تدوینگران فیلم ، عکاسان ، دستگیره ها ، گافرها ، طراحان صحنه ، استادان صحنه و طراحان لباس باشد. یک شخص می تواند هر دو بخشی از بازیگران و عوامل فیلم باشد ، مانند وودی آلن که در فیلم Take the Money and Run کارگردانی و بازی کرده است.
“تماشاگر فیلم” ، “تماشاگر فیلم” یا “علاقه مندان به فیلم” شخصی است که فیلم ها و فیلم ها را دوست دارد یا اغلب در آن شرکت می کند ، و هر یک از این موارد ، اگرچه بیشتر اوقات ، می تواند خود را به عنوان دانشجوی فیلم و فیلم ببیند. یا روند فیلمسازی علاقه شدید به فیلم ها ، نظریه فیلم و نقد فیلم ، به عنوان سینفیلیا شناخته می شود. علاقه مندان به سینما به عنوان سین سین یا سیناست شناخته می شوند.

 غربالگری آزمایشی

اجرای پیش نمایش به نمایش یک فیلم برای مخاطبان منتخب ، معمولاً به منظور تبلیغات شرکتی ، قبل از اولین نمایش عمومی فیلم اشاره دارد. گاهی اوقات از پیش نمایشها برای قضاوت در مورد واکنش مخاطبان استفاده می شود ، که اگر به طور غیرمنتظره ای منفی باشد ، ممکن است منجر به تکرار یا حتی دوباره پر کردن بخشهای خاصی بر اساس پاسخ مخاطب شود.

یکی از نمونه های فیلمی که پس از پاسخ منفی نمایش فیلم تغییر کرد ، اولین خون ۱۹۸۲ است. پس از پاسخ بسیار منفی تماشاگران به مرگ قهرمان فیلم جان رمبو ، جانباز ویتنامی ، در پایان فیلم ، شرکت پایان جدیدی را نوشت که در آن شخصیت زنده می ماند.

تریلر و تیزر
تریلر فیلم

تریلرها یا پیش نمایش ها تبلیغاتی برای فیلم هایی هستند که در عرض ۱ تا ۳ ماه در سینما نمایش داده می شوند. در روزهای اولیه سینما ، با تئاترهایی که فقط یک یا دو پرده داشتند ، فقط تریلرهای خاصی از فیلم هایی که قرار بود در آنجا نمایش داده شوند نمایش داده شد. بعداً ، وقتی سالن های نمایش بیشتر اضافه شدند یا سالن های جدیدی با تعداد زیادی نمایشگر ساخته شد ، همه تریلرهای مختلف نمایش داده شد حتی اگر قرار نبود آن فیلم را در آن تئاتر بازی کنند.

استودیوهای فیلمسازی متوجه شدند که هرچه تریلرهای بیشتری نمایش داده شود (حتی اگر قرار نبود در آن تئاتر خاص نمایش داده شود) ، تعداد بیشتری از تماشاگران برای تماشای فیلم هنگام اکران به تماشاخانه دیگری می رفتند. اصطلاح “تریلر” ناشی از نمایش آنها در ابتدا در پایان یک برنامه سینمایی است. این تمرین چندان دوام نیاورد زیرا تماشاگران تمایل داشتند بعد از اتمام فیلم ها تئاتر را ترک کنند ، اما نام باقی مانده است. پیش از شروع فیلم (یا “یک فیلم” در یک برنامه دوبعدی) تریلرها اکنون نمایش داده می شوند.

تریلرهای فیلم نیز در DVD ها و دیسک های Blu-ray و همچنین در اینترنت و دستگاه های تلفن همراه رایج هستند. تریلرها برای تماشاگران جذاب و جذاب ایجاد شده اند. در نتیجه ، در عصر اینترنت ، بینندگان اغلب به دنبال تریلرهایی برای تماشای آنها هستند. از بین ده میلیارد ویدئویی که سالانه در سال ۲۰۰۸ بصورت آنلاین مشاهده می شد ، تریلرهای فیلم پس از اخبار و ویدئوهای ایجاد شده توسط کاربر در رتبه سوم قرار گرفتند. تیزرها یک پیش نمایش یا تبلیغ بسیار کوتاهتر هستند که فقط ۱۰ تا ۳۰ ثانیه طول می کشد. از تیزرها برای جلب رضایت مشتریان در مورد اکران فیلمی در شش تا دوازده ماه آینده استفاده می شود. ممکن است تیزرهایی حتی قبل از اتمام تولید فیلم تولید شود.

آموزش و تبلیغات

فیلم برای طیف وسیعی از اهداف ، از جمله آموزش و تبلیغات استفاده می شود. هنگامی که هدف در درجه اول آموزشی باشد ، یک فیلم “فیلم آموزشی” نامیده می شود. به عنوان مثال می توان ضبط سخنرانی ها و آزمایش های دانشگاهی یا فیلمی بر اساس یک رمان کلاسیک را نام برد. فیلم ممکن است به طور کلی یا جزئی تبلیغاتی باشد ، مانند فیلم هایی که توسط لنی ریفنشتال در آلمان نازی ساخته شده ، تریلرهای فیلم های جنگی ایالات متحده در طول جنگ جهانی دوم ، یا فیلم های هنری ساخته شده توسط استالین توسط سرگئی آیزنشتاین.

آنها همچنین ممکن است آثار اعتراضی سیاسی باشند ، همانطور که در فیلم های آندریس وایدا ، یا به طور ظریف تر ، فیلم های آندری تارکوفسکی. برخی ممکن است همان فیلم را آموزشی تلقی کنند و برخی دیگر تبلیغات را به عنوان دسته بندی یک فیلم می توانند جنبه ذهنی داشته باشند.

تولید

در اصل ، وسایل تولید یک فیلم به محتوایی که فیلمساز می خواهد نشان دهد و دستگاه نمایش آن بستگی دارد: زئوپیت فقط به یک سری تصاویر بر روی یک نوار کاغذ نیاز دارد. بنابراین ، تولید فیلم می تواند به اندازه یک نفر با دوربین (یا حتی بدون دوربین ، مانند فیلم Mothlight در سال ۱۹۶۳ توسط استن براخاگه) ، یا هزاران بازیگر ، اضافات و اعضای خدمه برای یک بازی زنده و بلند طول بکشد. حماسی

مراحل لازم برای تقریباً هر فیلمی را می توان به مفهوم ، برنامه ریزی ، اجرا ، بازبینی و توزیع خلاصه کرد. هرچه تولید بیشتر دخیل باشد ، هر یک از مراحل مهمتر می شوند. در یک چرخه تولید معمولی یک فیلم به سبک هالیوود ، این مراحل اصلی به عنوان توسعه ، پیش تولید ، تولید ، پس از تولید و توزیع تعریف می شود.

این چرخه تولید معمولا سه سال طول میکشد. سال اول با توسعه همراه است. سال دوم شامل پیش تولید و تولید است. سال سوم ، پس از تولید و توزیع. هرچه تولید بیشتر باشد ، منابع بیشتری مصرف می شود و تأمین مالی مهمتر می شود. اکثر فیلم های بلند آثار هنری از منظر سازندگان (به عنوان مثال ، کارگردان فیلم ، فیلمبردار ، فیلمنامه نویس) و موسسات تجاری انتفاعی برای شرکت های تولید کننده هستند.

خدمه

گروه فیلمبرداری گروهی از افراد است که توسط یک شرکت فیلمسازی استخدام شده اند و در مرحله “تولید” یا “عکاسی” به منظور تولید فیلم یا تصویر متحرک به کار گرفته شده اند. خدمه از بازیگران متمایز هستند ، بازیگرانی که جلوی دوربین ظاهر می شوند یا صدایی را برای شخصیت های فیلم ارائه می دهند. خدمه با کارکنان تولید ، متشکل از تهیه کنندگان ، مدیران ، نمایندگان شرکت ، دستیاران آنها و کسانی که مسئولیت اصلی آنها در مراحل قبل از تولید یا پس از تولید ، مانند فیلمنامه نویسان و تدوینگران فیلم است ، متمایز است ، اما همچنین متمایز است.

ارتباط بین تولید کننده و خدمه عموماً از طریق کارگردان و کارکنان دستیار وی انجام می شود. خدمه متوسط ​​تا بزرگ عموماً به بخشهایی تقسیم می شوند که دارای سلسله مراتب و استانداردهای مشخصی برای تعامل و همکاری بین بخشها هستند. به غیر از بازیگری ، خدمه همه چیز را در مرحله عکاسی کنترل می کنند: وسایل و لباس ، تصویربرداری ، صدا ، برق (به عنوان مثال ، چراغ ها) ، مجموعه ها و جلوه های ویژه تولید. تهیه کنندگان غذا (که در صنعت فیلم به عنوان “خدمات صنایع دستی” شناخته می شوند) معمولاً بخشی از خدمه محسوب نمی شوند.

فن آوری

ضخامت فیلم شامل پایه سلولوئید ، استات یا پلی استر است که با امولسیون حاوی مواد شیمیایی حساس به نور پوشانده شده است. نیترات سلولز اولین نوع پایه فیلم برای ضبط تصاویر متحرک بود ، اما به دلیل اشتعال پذیری آن در نهایت با مواد ایمن تری جایگزین شد. عرض سهام و قالب فیلم برای تصاویر روی قرقره سابقه غنی داشته است ، اگرچه اکثر فیلم های تجاری بزرگ هنوز با چاپ ۳۵ میلی متر در سینما فیلمبرداری می شوند (و در سینماها توزیع می شوند). ابتدا فیلم تصویری متحرک با سرعت های مختلف با استفاده از دوربین ها و پروژکتورهای دستگیره ضبط و نمایش داده شد. هر چند ۱۰۰۰ فریم در دقیقه

فریم/ثانیه به طور کلی به عنوان یک سرعت استاندارد بی صدا ذکر می شود ، تحقیقات نشان می دهد اکثر فیلم ها بین ۱۶ فریم در ثانیه و ۲۳ فریم در ثانیه فیلمبرداری شده و از ۱۸ فریم بر ثانیه به بالا نمایش داده می شوند (اغلب قرقره ها دستورالعمل سرعت هر صحنه را شامل می شوند) نشان داده شده است). [۱۳] هنگامی که فیلم صوتی در اواخر دهه ۱۹۲۰ معرفی شد ، سرعت ثابتی برای هد صدا لازم بود. ۲۴ فریم در ثانیه انتخاب شد زیرا این کندترین (و در نتیجه ارزان ترین) سرعتی بود که کیفیت صدای کافی را امکان پذیر می کرد.

پیشرفت ها از اواخر قرن ۱۹ شامل مکانیزاسیون دوربین ها می شود – به آنها اجازه می دهد با سرعت ثابت و بی صدا ضبط کنند. طراحی دوربین-اجازه می دهد تا صدای ضبط شده در مجموعه بدون نیاز به “blimps” بزرگ برای محصور کردن دوربین قابل استفاده باشد ، اختراع فیلم ها و لنزهای پیچیده تر ، امکان فیلمبرداری در شرایط کم نورتر و توسعه صدای هماهنگ و امکان صدا دقیقاً با همان سرعت عمل مربوطه ضبط شود. موسیقی متن را می توان جدا از فیلمبرداری ضبط کرد ، اما برای تصاویر زنده ، بسیاری از قسمتهای موسیقی متن معمولاً به طور همزمان ضبط می شوند.

به عنوان یک رسانه ، فیلم تنها به تصاویر متحرک محدود نمی شود ، زیرا فناوری به عنوان پایه ای برای عکاسی توسعه یافته است. می توان از آن برای ارائه یک دنباله مترقی از تصاویر ثابت به شکل نمایش اسلاید استفاده کرد. فیلم همچنین در ارائه های چند رسانه ای گنجانده شده است و اغلب به عنوان اصلی ترین اسناد تاریخی اهمیت دارد.

با این حال ، فیلم های تاریخی از نظر حفظ و نگهداری مشکل دارند و صنعت فیلم های سینمایی در حال بررسی گزینه های بسیاری است. اکثر فیلمهای بر پایه نیترات سلولز بر روی فیلمهای ایمنی مدرن کپی شده اند. برخی از استودیوها فیلم های رنگی را با استفاده از استادان جداسازی ذخیره می کنند: سه نگاتیو B&W که هر کدام از طریق فیلترهای قرمز ، سبز یا آبی (عمدتا عکس روش Technicolor) نشان داده می شود. از روش های دیجیتالی نیز برای بازیابی فیلم ها استفاده شده است ، اگرچه چرخه منسوخ شدن مداوم آنها (از سال ۲۰۰۶) ضعیف است
آنها در دسترس نسل های آینده (و در نتیجه افزایش درآمد) است. به طور کلی حفاظت از فیلم های رنگی نیترات و تک نوار به دلیل میزان پوسیدگی بالای آنها اهمیت بیشتری دارد. فیلم های سیاه و سفید بر اساس پایه های ایمنی و فیلم های رنگی که در چاپ های imbibition Technicolor حفظ می شوند ، با در نظر گرفتن نحوه نگهداری و ذخیره سازی مناسب ، بسیار بهتر عمل می کنند.

برخی از فیلم ها در دهه های اخیر با استفاده از فناوری ویدیویی آنالوگ مشابه آنچه در تولید تلویزیون استفاده می شود ، ضبط شده اند. دوربین های ویدئویی دیجیتال مدرن و پروژکتورهای دیجیتال نیز در حال پیشرفت هستند. این رویکردها توسط برخی از سازندگان فیلم ترجیح داده می شود ، به خصوص به این دلیل که فیلم های گرفته شده با سینمای دیجیتال را می توان با سیستم های ویرایش غیر خطی (NLE) بدون انتظار برای پردازش موجودی فیلم ارزیابی و ویرایش کرد. مهاجرت تدریجی بود و از سال ۲۰۰۵ ، اکثر فیلم های اصلی هنوز در فیلم ضبط می شدند. [نیاز به به روز رسانی]

مستقل

فیلمسازی مستقل اغلب در خارج از هالیوود یا سایر سیستم های اصلی استودیویی اتفاق می افتد. فیلم مستقل (یا فیلم مستقل) فیلمی است که در ابتدا بدون تأمین مالی یا توزیع از یک استودیوی فیلمسازی بزرگ تولید شده است. دلایل خلاقانه ، تجاری و تکنولوژیکی همگی در رشد صحنه فیلم مستقل در اواخر قرن ۲۰ و اوایل قرن ۲۱ نقش داشته اند. از نظر تجاری ، هزینه فیلم های استودیویی با بودجه زیاد نیز منجر به انتخاب محافظه کارانه در گروه بازیگران و عوامل می شود.

در هالیوود تمایل به تامین مالی مشترک وجود دارد (بیش از دو سوم فیلم هایی که توسط برادران وارنر در سال ۲۰۰۰ اکران شد سرمایه گذاری مشترک بودند ، از ۱۰ درصد در سال ۱۹۸۷). [۱۴] یک کارگردان امیدوار تقریباً هرگز فرصت نمی یابد تا در یک فیلم استودیویی با بودجه بزرگ کار کند ، مگر اینکه در صنعت یا تلویزیون تجربه قابل توجهی در صنعت داشته باشد. همچنین ، استودیوها به ندرت فیلم هایی با بازیگران ناشناس تولید می کنند ، به ویژه در نقش های اصلی.

قبل از ظهور جایگزین های دیجیتالی ، هزینه تجهیزات و سهام حرفه ای فیلم نیز مانعی برای تولید ، کارگردانی یا بازی در یک فیلم استودیویی سنتی بود. اما ظهور دوربین های فیلمبرداری مصرف کننده در سال ۱۹۸۵ و مهمتر از آن ، ورود فیلم های دیجیتال با وضوح بالا در اوایل دهه ۱۹۹۰ ، مانع فناوری را در تولید فیلم به میزان قابل توجهی کاهش داده است.

هزینه های تولید و پس از تولید به میزان قابل توجهی کاهش یافته است. در دهه ۲۰۰۰ ، سخت افزار و نرم افزار پس از تولید را می توان در رایانه شخصی مبتنی بر کالا نصب کرد. فناوری هایی مانند DVD ، اتصالات FireWire و طیف گسترده ای از نرم افزارهای حرفه ای و حرفه ای ویرایش ویدئو ، فیلم سازی را نسبتاً مقرون به صرفه می کند.

از زمان معرفی فناوری دیجیتال DV DV ، ابزارهای تولید دموکراتیک تر شده اند. فیلمسازان می توانند تصویری را با دوربین فیلمبرداری دیجیتال فیلمبرداری کرده و فیلم را ویرایش کنند ، صدا و موسیقی را ایجاد و ویرایش کنند و برش نهایی را در یک رایانه خانگی درجه یک ترکیب کنند. با این حال ، در حالی که ابزارهای تولید ممکن است دموکراتیک شوند.

تأمین مالی ، توزیع و بازاریابی خارج از سیستم سنتی همچنان دشوار است. اکثر فیلمسازان مستقل برای جلب توجه فیلم هایشان و فروش آنها به جشنواره ها تکیه می کنند. ورود وب سایت های ویدئویی مبتنی بر اینترنت مانند YouTube و Veoh چشم انداز فیلمسازی را بیشتر تغییر داده است و فیلمسازان مستقل را قادر می سازد فیلم های خود را در دسترس عموم قرار دهند.

باز کردن فیلم محتوا

یک فیلم محتوای باز بسیار شبیه یک فیلم مستقل است ، اما از طریق همکاری های باز تولید می شود. منبع اصلی آن تحت مجوزی موجود است که به اندازه کافی مجاز است تا به سایر طرفها اجازه دهد آثار تخیلی یا مشتقانه ای ایجاد کنند ، در مقایسه با کپی رایت سنتی. مانند فیلمسازی مستقل ، فیلمسازی منبع باز در خارج از هالیوود یا سایر سیستمهای اصلی استودیویی اتفاق می افتد.

فیلم طرفدار

یک فیلم هوادار یک فیلم یا ویدئویی است که از یک فیلم ، برنامه تلویزیونی ، کتاب مصور یا منبع مشابه الهام گرفته شده است و توسط طرفداران ایجاد شده است تا توسط دارندگان حق چاپ یا سازندگان منبع. فیلمسازان طرفدار به طور سنتی آماتور بوده اند ، اما برخی از برجسته ترین فیلم ها در واقع توسط فیلمسازان حرفه ای به عنوان پروژه های کلاس مدرسه فیلم یا به عنوان حلقه های نمایشی تولید شده اند. فیلم های طرفدار از نظر طول بسیار متفاوت هستند ، از تریلرهای کوتاه تیزر مصنوعی برای فیلم های متحرک غیر موجود گرفته تا نادرترین فیلم های کامل.

توزیع

توزیع فیلم فرایندی است که از طریق آن یک فیلم در دسترس تماشاگران قرار می گیرد. این معمولاً وظیفه یک توزیع کننده فیلم حرفه ای است که استراتژی بازاریابی فیلم را تعیین می کند ، رسانه ای که باید توسط آن فیلم نمایش داده شود یا در دسترس تماشا قرار گیرد و ممکن است تاریخ اکران و سایر موارد را تعیین کند. فیلم ممکن است مستقیماً از طریق سینمای سینما (از لحاظ تاریخی نحوه پخش فیلمها) یا تلویزیون برای تماشای شخصی در خانه (از جمله روی DVD-Video یا Blu-ray Disc ، ویدئو در صورت تقاضا ، بارگیری آنلاین) به طور عمومی به نمایش گذاشته شود. برنامه های تلویزیونی از طریق اتحادیه پخش و غیره). سایر روش های توزیع فیلم شامل اجاره یا خرید شخصی فیلم در انواع رسانه ها و فرمت ها ، مانند نوار یا DVD VHS ، یا بارگیری یا پخش اینترنتی با استفاده از رایانه است.

تئاتر

تئاتر یک شکل مشترک از هنرهای نمایشی است که از مجریان زنده ، معمولاً بازیگران یا بازیگران زن ، برای ارائه تجربه یک رویداد واقعی یا تصور شده در مقابل یک مخاطب زنده در یک مکان خاص ، اغلب یک صحنه استفاده می کند. مجریان ممکن است این تجربه را از طریق ترکیب ژست ، گفتار ، آهنگ ، موسیقی و رقص به مخاطب منتقل کنند. عناصر هنری ، مانند مناظر نقاشی شده و هنرهای نمایشی مانند نورپردازی برای افزایش فیزیکی ، حضور و فوری تجربه استفاده می شود.

نام مکان خاص اجرا نیز با کلمه “تئاتر” برگرفته از یونان باستان θέατρον (théatron ، “مکانی برای مشاهده”) ، خود از θεάομαι (theáomai ، “دیدن” ، “تماشا کردن”

تئاتر مدرن غربی ، تا حد زیادی از تئاتر یونان باستان ناشی می شود که از آن اصطلاحات فنی ، طبقه بندی به ژانرها و بسیاری از موضوعات ، شخصیت های اصلی و عناصر طرح را گرفته است. هنرمند تئاتر پاتریس پاویس تئاتر بودن ، زبان تئاتر ، صحنه نویسی و ویژگی تئاتر را عباراتی مترادف تعریف می کند که تئاتر را از دیگر هنرهای نمایشی ، ادبیات و هنرها به طور کلی متمایز می کند.

تئاتر مدرن شامل اجرای نمایش و تئاتر موسیقی است. اشکال هنری باله و اپرا نیز تئاتر هستند و از قراردادهای زیادی مانند بازیگری ، لباس و صحنه استفاده می کنند. آنها در توسعه تئاتر موسیقی تأثیرگذار بودند. برای اطلاعات بیشتر به آن مقالات مراجعه کنید.

تاریخچه تئاتر
یونان کلاسیک و یونانی

شهر-ایالت آتن محل تئاتر غربی است. این بخشی از فرهنگ وسیع تری از تئاتر و اجرای در یونان کلاسیک بود که شامل جشنواره ها ، مناسک مذهبی ، سیاست ، حقوق ، دو و میدانی بود. و ژیمناستیک ، موسیقی ، شعر ، عروسی ، مراسم خاکسپاری و سمپوزیوم.

شرکت در جشنواره های متعدد شهر-ایالت-و حضور اجباری در City Dionysia به عنوان مخاطب (یا حتی به عنوان شرکت کننده در تولیدات تئاتر) به ویژه-بخش مهمی از شهروندی بود.مشارکت مدنی همچنین شامل ارزیابی بلاغت سخنوران در اجراهای دادگاه یا دادگاه سیاسی بود که هر دو شبیه تئاتر تلقی می شدند و به طور فزاینده ای واژگان نمایشی آن را جذب می کردند.یونانیان همچنین مفاهیم نقد نمایشی و معماری تئاتر را توسعه دادند.بازیگران یا آماتور بودند و یا در بهترین حالت نیمه حرفه ای بودند.تئاتر یونان باستان شامل سه نوع درام بود: تراژدی ، کمدی و بازی طنز.

به گفته ارسطو (۳۸۴–۳۲۲ پ.م) ، نخستین نظریه پرداز تئاتر ، ریشه های تئاتر در یونان باستان در جشنواره هایی که به دیونیوس تجلیل می شود ، یافت می شود. اجراها در سالن های نیمه دایره ای شکل بریده در تپه ها ، با ظرفیت ۱۰ تا ۲۰٫۰۰۰ نفر ارائه شد. صحنه شامل یک طبقه رقص (ارکستر) ، اتاق رختکن و منطقه ساخت صحنه (صحنه) بود. از آنجا که کلمات مهمترین بخش بودند ، آکوستیک خوب و ارائه واضح از همه مهمتر بود. بازیگران (همیشه مردان) از ماسک هایی متناسب با شخصیت هایی که نمایندگی می کردند استفاده می کردند و هر کدام ممکن است چندین قسمت را بازی کنند.

تراژدی آتن-قدیمی ترین شکل تراژدی باقیمانده-نوعی رقص درام است که بخش مهمی از فرهنگ نمایشی دولت شهر را تشکیل می دهد. پس از ظهور در قرن ۶ قبل از میلاد ، در طول قرن ۵ قبل از میلاد (از اواخر آن شروع به گسترش در سراسر جهان یونان کرد) ، شکوفا شد ، و همچنان محبوبیت خود را تا آغاز دوره هلنی ادامه داد.

هیچ فاجعه ای از قرن ششم قبل از میلاد مسیح و تنها ۳۲ مورد از بیش از هزار موردی که در طول قرن پنجم قبل از میلاد انجام شده است ، باقی نمانده است.

ریشه های فاجعه همچنان مبهم است ، اگرچه در قرن ۵ قبل از میلاد در مسابقات (agon) که به عنوان بخشی از جشن های بزرگداشت دیونیوس (خدای شراب و باروری) برگزار می شد ، نهادینه شد. به عنوان شرکت کنندگان در مسابقه City Dionysia (معتبرترین جشنواره ها برای اجرای نمایش) نمایشنامه نویسان ملزم به ارائه چهارگانه نمایشنامه ها شدند (اگرچه آثار فردی لزوماً با داستان یا مضمون مرتبط نبودند) ، که معمولاً شامل سه تراژدی و یکی بود بازی ساتیر.اجرای تراژدی ها در شهر دیونیسیا ممکن است در ۵۳۴ قبل از میلاد آغاز شده باشد. سوابق رسمی (didaskaliai) از ۵۰۱ پیش از میلاد ، هنگامی که نمایشنامه طنز معرفی شد ، آغاز می شود.

اکثر تراژدی های آتن رویدادهایی را از اساطیر یونان به تصویر می کشد ، هرچند پارسیان – که پاسخ ایرانیان را به اخبار شکست نظامی آنها در نبرد سالامیس در ۴۸۰ پیش از میلاد نشان می دهد – استثنای قابل توجهی در درامات باقی مانده است. هنگامی که اسخیلوس در سال ۴۷۲ پیش از میلاد در شهر دیونیسیا جایزه اول را دریافت کرد ، او بیش از ۲۵ سال فاجعه می نوشت ، اما درمان تراژیک آن با تاریخ اخیر اولین نمونه درام است که زنده مانده است. بیش از ۱۳۰ سال بعد ، ارسطو فیلسوف تراژدی آتن قرن ۵ را در قدیمی ترین اثر نظریه نمایشی بازمانده-Poetics (335 قبل از میلاد) تجزیه و تحلیل کرد.

کمدی آتن به طور معمول به سه دوره “کمدی قدیمی” ، “کمدی میانی” و “کمدی جدید” تقسیم می شود. کمدی قدیمی امروزه عمدتا در قالب یازده نمایشنامه بازمانده از آریستوفان زنده می ماند ، در حالی که کمدی میانی تا حد زیادی از دست رفته است (فقط در قطعات نسبتا کوتاه در نویسندگان مانند آتنئوس نوکراتیس حفظ شده است). کمدی جدید در درجه اول از قطعات قابل توجه پاپیروس مناندر شناخته شده است. ارسطو کمدی را به عنوان نمایشی از افراد خنده دار تعریف می کند که شامل نوعی اشتباه و زشتی است که باعث درد یا فاجعه نمی شود.
این جشنواره علاوه بر دسته بندی های کمدی و تراژدی در City Dionysia ، نمایش Satyr را نیز شامل می شد. نمایشنامه طنز با ریشه در مراسم روستایی و کشاورزی اختصاص داده شده به دیونیوس ، سرانجام به مشهورترین شکل خود به آتن راه یافت. خود ساتیر با خدای دیونیسوس به عنوان همراهان وفادار وی در جنگل گره خورده بود و غالباً در سرگرمی مست و شیطنت در کنار او شرکت می کردند. نمایشنامه طنز خود به عنوان تراژیک کمدی طبقه بندی می شود و در سنت های بورلسکی مدرن تر در اوایل قرن بیستم اشتباه می کند.

خطوط نمایشی نمایشنامه ها معمولاً به رفتار پانتئون خدایان و دخالت آنها در امور انسانی ، با پشتیبانی گروه کر Satyrs مربوط می شد. با این حال ، به گفته وبستر ، بازیگران طنز همیشه اقدامات معمول طنز را انجام نمی دهند و از سنت های بازیگری که به نوع شخصیت یک موجود جنگلی افسانه ای اختصاص داده شده است ، می گذرند.

تئاتر رومی

تئاتر غربی در زمان رومیان توسعه و گسترش چشمگیری داشت. لیوی ، مورخ رومی نوشت که رومیان برای اولین بار در قرن ۴ قبل از میلاد ، تئاتر را با اجرای بازیگران اتروسک تجربه کردند. [۳۶] بیچام استدلال می کند که آنها قبل از آن تماس ضبط شده ، مدتی با “تمرینات قبل از تئاتر” آشنا بودند.تئاتر روم باستان یک شکل هنری پررونق و متنوع بود ، از اجراهای جشنواره ای تئاتر خیابانی ، رقص برهنه و آکروباتیک گرفته تا اجرای کمدی های بسیار جذاب و جذاب موقعیت پلوتوس ، تا تراژدی های سبک بالا و شفاهی پیچیده سنکا. اگرچه روم سنت اجرای بومی داشت ، اما یونانی شدن فرهنگ رومی در قرن سوم پیش از میلاد تأثیر عمیق و نیرومندی بر تئاتر رومی داشت و توسعه ادبیات لاتین با بالاترین کیفیت را برای صحنه تشویق می کرد. تنها نمایشنامه های برجای مانده از امپراتوری روم ده نمایشنامه منسوب به لوسیوس آنئوس سنکا (۴ پیش از میلاد-۶۵ م.

تئاتر هندی

اولین قطعات برجای مانده از نمایشنامه سانسکریت مربوط به قرن اول میلادی است.بسیاری از شواهد باستان شناسی دوره های پیشین هیچ نشانه ای از وجود سنت تئاتر ارائه نمی دهد. وداهای باستانی (سرودهای بین ۱۵۰۰ تا ۱۰۰۰ قبل از میلاد که از اولین نمونه های ادبیات در جهان هستند) هیچ اشاره ای به آن ندارند (اگرچه تعداد کمی از آنها به شکل گفتگو سروده شده اند) و آیین های دوره ودایی چنین نیست.

به نظر می رسد به تئاتر تبدیل شده است.کتاب ماهابیه توسط پاتاججالی حاوی اولین اشاره به آنچه که ممکن است دانه های درام سانسکریت باشد بوده است. این رساله در مورد دستور زبان از ۱۴۰ پیش از میلاد ، تاریخ مناسبی را برای شروع تئاتر در هند ارائه می دهد. 

منبع اصلی شواهد برای تئاتر سانسکریت رساله ای برای تئاتر (Nātyaśāstra) است ، خلاصه ای که تاریخ آهنگسازی آن نامشخص است (تخمین ها از ۲۰۰ قبل از میلاد تا ۲۰۰ م.) و نویسندگی آن به بهاراتا مونی نسبت داده شده است. رساله کاملترین اثر دراماتورژی در جهان باستان است. این برنامه به بازیگری ، رقص ، موسیقی ، ساخت نمایشی ، معماری ، لباس ، گریم ، لوازم ، سازماندهی شرکت ها ، تماشاگران ، مسابقات پرداخته و روایتی اسطوره ای از خاستگاه تئاتر ارائه می دهد.

با انجام این کار ، نشانه هایی در مورد ماهیت تمرینات نمایشی واقعی ارائه می شود. تئاتر سنسکریت توسط روحانیانی که مهارتهای لازم (رقص ، موسیقی و تلاوت) را در یک [فرآیند ارثی] آموزش دیده بودند ، در زمین مقدس اجرا شد. هدف آن هم آموزش بود و هم سرگرمی.تحت حمایت دربارهای سلطنتی ، نوازندگان متعلق به شرکت های حرفه ای بودند که توسط یک مدیر صحنه (سوترادارا) هدایت می شدند ، که ممکن است بازی کرده باشد.تصور می شد که این کار شبیه کار یک عروسک گردان است – معنای تحت اللفظی “سوترادارا” “نگهدارنده تارها یا نخ ها” است.

مجریان به شدت در تکنیک های صوتی و فیزیکی آموزش دیدند.هیچ گونه ممنوعیتی علیه مجریان زن وجود نداشت. همه شرکت ها مرد ، زن و جنسیت مختلط بودند. با این حال ، برخی از احساسات برای مردان نامناسب تلقی می شد و برای زنان مناسب تر بود. برخی از مجریان نقش های هم سن خود را بازی می کردند ، در حالی که برخی دیگر سن های متفاوتی با شخصیت خود (چه جوانتر و چه بزرگتر) بازی می کردند. در میان همه عناصر تئاتر ، رساله بیشترین توجه را به بازیگری (ابینها) می پردازد که شامل دو سبک رئالیستی (لوکادارمی) و متعارف (نیاتادارمی) است ، هرچند تمرکز اصلی بر دومی است.

نمایشنامه آن بالاترین دستاورد ادبیات سانسکریت محسوب می شود.از شخصیت های اصلی مانند قهرمان (نایاکا) ، قهرمان (ناییکا) یا دلقک (ویدوساکا) استفاده می کرد. بازیگران ممکن است در نوع خاصی تخصص داشته باشند. Kālidāsa در قرن ۱ قبل از میلاد ، بدون شک بزرگترین نمایشنامه نویس سانسکریت هند باستان محسوب می شود. سه نمایشنامه عاشقانه معروف که توسط کالیدسا نوشته شده است عبارتند از: Mālavikāgnimitram (Mālavikā و Agnimitra) ، Vikramuurvashiiya (مربوط به ویکراما و اورواشی) و Abhijñānaśākuntala (به رسمیت شناختن شاکونتالا).

آخرین مورد از داستانی در Mahabharata الهام گرفته شد و معروف ترین است. این اولین بار بود که به انگلیسی و آلمانی ترجمه شد. Śakuntalā (در ترجمه انگلیسی) روی فاوست گوته (۱۸۰۸-۱۸۳۲) تأثیر گذاشت.دراماتوریست بزرگ بعدی بااوابوتی (حدود قرن ۷ میلادی) بود. گفته می شود که وی سه نمایشنامه زیر را نوشته است: مالاتی ماداوا ، ماهاویراچاریتا و اوتار راماچاریتا. در میان این سه مورد ، دو مورد آخر تمام حماسه رامایانا را در بر می گیرد. امپراتور قدرتمند هارشا (۶۰۶-۶۴۸) دارای سه نمایشنامه است: کمدی راتناولی ، پریادارسیکا و درام بودایی ناگاناندا.

تئاتر چینی

سلسله تانگ گاهی اوقات به عنوان “عصر ۱۰۰۰ سرگرمی” شناخته می شود. در این دوران ، مینگ هوانگ یک مدرسه بازیگری معروف به باغ گلابی ایجاد کرد تا نوعی نمایشنامه را که در درجه اول موسیقی بود تولید کند. به همین دلیل است که بازیگران معمولاً “بچه های باغ گلابی” نامیده می شوند. در طول سلسله امپراتوری زن لینگ ، نمایش عروسکی سایه ای برای اولین بار به عنوان یک شکل شناخته شده از تئاتر در چین ظاهر شد. دو شکل متمایز از عروسک گردانی سایه ای وجود داشت ، پکنی (شمالی) و کانتونی (جنوبی).

این دو سبک با روش ساخت عروسک ها و موقعیت میله ها بر روی عروسک ها متفاوت بود ، در مقایسه با نوع بازی اجرا شده توسط عروسک ها. هر دو سبک عموماً نمایشنامه هایی را به تصویر می کشند که ماجراجویی و فانتزی بزرگی را به تصویر می کشند ، به ندرت از این شکل تئاتر بسیار سبک برای تبلیغات سیاسی استفاده می شد.

عروسک های سایه کانتونی بزرگتر از این دو بودند. آنها با استفاده از چرم ضخیم ساخته شده اند که سایه های قابل توجهی ایجاد می کند. رنگ نمادین نیز بسیار رایج بود. چهره سیاه نشان دهنده صداقت ، چهره قرمز شجاعت بود. میله های مورد استفاده برای کنترل عروسک های کانتونی عمود بر سر عروسک ها چسبانده شده بود. بنابراین ، هنگام ایجاد سایه توسط تماشاگران دیده نشد. عروسک های پکن ظریف تر و کوچکتر بودند. آنها از چرم نازک و شفاف (معمولاً از شکم الاغ گرفته شده اند) ایجاد شده اند. آنها با رنگهای زنده رنگ آمیزی شده بودند ، بنابراین سایه ای بسیار رنگارنگ ایجاد کردند.

میله های نازکی که حرکات آنها را کنترل می کردند به یقه چرمی در گردن عروسک وصل شده بودند. میله ها به موازات بدن عروسک می چرخیدند و سپس با زاویه نود درجه به گردن متصل می شوند. در حالی که این میله ها هنگام انداختن سایه قابل مشاهده بودند ، بیرون سایه عروسک قرار گرفتند. بنابراین آنها در ظاهر شکل دخالت نمی کنند. میله هایی که به گردن متصل شده اند تا استفاده از چندین را تسهیل کنند
سرهایی با یک بدن هنگامی که از سرها استفاده نمی شد ، آنها در یک کتاب مشین یا جعبه ای با پارچه ذخیره می شدند. سرها همیشه در شب برداشته می شد. ا

ین با خرافه قدیمی مطابقت داشت که اگر دست نخورده باقی بماند ، شب ها عروسک ها زنده می شوند. برخی از عروسک گردان ها تا آنجا پیش رفتند که سرها را در یک کتاب و بدنها را در کتاب دیگری ذخیره کردند تا احتمال دوباره زنده کردن عروسک ها را کاهش دهند. گفته می شود که عروسک گردانی سایه ای قبل از اینکه به ابزار دولت تبدیل شود به بالاترین نقطه پیشرفت هنری خود در قرن یازدهم رسیده است.

در سلسله سونگ ، بسیاری از نمایشنامه های محبوب شامل آکروباتیک و موسیقی وجود داشت. اینها در سلسله یوان به شکل پیچیده تری معروف به زاجو ، با ساختار چهار یا پنج مرحله ای توسعه یافتند. درام یوان در سراسر چین گسترش یافت و به اشکال متعدد منطقه ای تبدیل شد ، یکی از معروف ترین آنها اپرای پکن است که امروزه نیز محبوب است.

شیانگ شنگ یک اجرای کمدی سنتی چینی به شکل مونولوگ یا دیالوگ است.

تئاتر اندونزی

در اندونزی ، اجرای تئاتر به بخش مهمی از فرهنگ محلی تبدیل شده است ، اجراهای تئاتر در اندونزی برای هزاران سال توسعه یافته است. اکثر قدیمی ترین اشکال تئاتر اندونزی مستقیماً با سنت های ادبی محلی (شفاهی و مکتوب) مرتبط هستند. تئاترهای برجسته عروسکی-wayang golek (نمای چوبی عروسکی) از زبان سوندانی و wayang kulit (نمای عروسکی سایه ای چرمی) از جاوه ای ها و بالیایی ها-بسیاری از مجموعه خود را از نسخه های بومی رامایانا و مهاباراتا تهیه می کنند. این داستانها همچنین منبع اصلی برای wayang wong (تئاتر انسانی) جاوا و بالی است که از بازیگران استفاده می کند.

با این حال ، برخی از اجراهای golek golek ، داستانهای مسلمانی را نیز ارائه می دهند که مناک نامیده می شوند. [۴۴] [۴۵] وایانگ شکل باستانی قصه گویی است که به دلیل شیوه های پیچیده موسیقی -عروسکی/انسانی و پیچیده اش مشهور است. [۴۶] اولین شواهد مربوط به اواخر هزاره اول میلادی ، در متون و محوطه های باستان شناسی دوران قرون وسطی است.

قدیمی ترین رکورد شناخته شده که مربوط به وایانگ است مربوط به قرن نهم است. در حدود ۸۴۰ بعد از میلاد ، کتیبه های جاوه ای قدیمی (کاوی) به نام Jaha Inscription که توسط Maharaja Sri Lokapalaform Medang Kingdom در جاوه مرکزی صادر شده است از سه نوع مجری یاد می کند: آتاپوکان ، آرینگتیت و ابانول. Aringgit به معنای نمایش عروسکی Wayang ، Atapukan به معنی نمایش رقص ماسک ، و abanwal به معنی هنر شوخی است. رینگیت در شعر جاوایی قرن یازدهم به عنوان یک چهره سایه چرمی توصیف شده است.

تئاتر پست کلاسیک در غرب

تئاتر در قرن های ۱۵ تا ۱۹ شکل های متناوب زیادی در غرب به خود گرفت ، از جمله commedia dell’arte و melodrama. روند کلی از نمایشنامه شاعرانه یونانیان و رنسانس دور بود و به سوی سبک نثر طبیعی تری از گفتگو ، به ویژه پس از انقلاب صنعتی ، پیش رفت.
تئاتر در سالهای ۱۶۴۲ و ۱۶۶۰ در انگلستان به دلیل پوریتان اینترگرگنوم مکث بزرگی کرد. با مشاهده تئاتر به عنوان چیزی گناهکار ، پیوریتان ها دستور تعطیلی سینماهای لندن را در سال ۱۶۴۲ دادند.این دوره راکد به محض بازگشت چارلز دوم در سال ۱۶۶۰ در مرمت ، به پایان رسید. تئاتر (در میان سایر هنرها) ، با تأثیر فرهنگ فرانسه ، منفجر شد ، زیرا شارل در سالهای قبل از سلطنت خود در فرانسه تبعید شده بود.

در سال ۱۶۶۰ ، دو شرکت مجوز اجرا گرفتند ، شرکت دوک و شرکت شاه. اجراها در ساختمانهای تغییر شکل یافته مانند زمین تنیس لیسل برگزار می شد. اولین تئاتر وست اند ، معروف به تئاتر رویال در کاون گاردن ، لندن ، توسط توماس کیلیگر طراحی شد و در محل تئاتر رویال کنونی ، دروری لین ساخته شد.

یکی از تغییرات بزرگ خانه تئاتر جدید بود. به جای نوع دوران الیزابت ، مانند تئاتر گلوب ، جایی که هیچ جایی برای بازیگران برای آمادگی واقعی برای بازی بعدی و بدون “شیوه تئاتر” وجود نداشت ، خانه تئاتر به مکانی پالایش تبدیل شد. مرحله مقابل و صندلی ورزشگاه رو به آن از آنجا که نشستن دیگر دور صحنه نبود ، اولویت بندی شد – بدیهی است که برخی از صندلی ها از بقیه بهتر بودند.

پادشاه بهترین صندلی در خانه را داشت: وسط سالن تئاتر ، که وسیع ترین نمای صحنه را داشت و همچنین بهترین راه برای دیدن نقطه نظر و نقطه ناپدید کننده ای که صحنه در اطراف آن ساخته شده بود. فیلیپ ژاک دو لوتربورگ یکی از تاثیرگذارترین طراحان صحنه به دلیل استفاده از فضای کف و مناظر بود.

به دلیل آشفتگی قبل از این زمان ، هنوز برخی اختلاف نظرها در مورد آنچه باید و نباید روی صحنه قرار گیرد وجود داشت. جرمی کولیر ، واعظ ، یکی از رهبران این جنبش از طریق قطعه خود با عنوان “نمای کوتاهی از بی اخلاقی و ناسزاگویی مرحله انگلیسی” بود. اعتقادات این مقاله عمدتاً توسط تماشاگران غیر تئاتر و بقیه پیوریتان ها و بسیار مذهبی آن زمان بود. س mainال اصلی این بود که آیا دیدن چیزی غیراخلاقی روی صحنه بر رفتار افرادی که آن را تماشا می کنند تأثیر می گذارد ، بحثی که هنوز هم هنوز ادامه دارد.
(همچنین به لطف ایده هایی درباره فردگرایی که در پی اومانیسم رنسانس بوجود آمد ، مفهوم جدیدتری است) ، اما از سوی دیگر ، هنوز بسیار جدید و انقلابی بود که آنها روی صحنه بودند ، و برخی می گفتند که خوش شانس نیستند و به نظر می رسند بر سر آنها چارلز دوم دوست نداشت مردان جوان نقش زنان جوان را بازی کنند ، بنابراین از زنان خواست که نقش خود را ایفا کنند. از آنجا که زنان به روی صحنه می رفتند ، نمایشنامه نویسان از آزادی عمل بیشتری برخوردار بودند ، مانند زنانی که مردانه لباس می پوشیدند و فرارهای محدودی از موقعیت های اخلاقی به عنوان اشکال کمدی داشتند.

کمدی ها پر از جوانان بودند و بسیار رواج داشتند و داستان آنها زندگی عاشقانه آنها را دنبال می کرد: معمولاً یک قهرمان سرکش جوان در انتهای نمایش عشق خود را به قهرمان پاکدامن و آزاداندیش می فهماند ، درست مانند فیلم مدرسه برای رسوایی شریدان. بسیاری از کمدی ها پس از سنت فرانسوی ، عمدتاً مولیر شکل گرفت و دوباره به نفوذ فرانسوی ها بازگردانده شد که توسط پادشاه و سلطنتی پس از تبعید آنها بازگردانده شد. مولیر یکی از برجسته ترین نمایشنامه نویسان کمدی آن زمان بود که انقلابی در نحوه نگارش و اجرای کمدی با ترکیب کمدی دلدری ایتالیایی و کمدی نئوکلاسیک فرانسوی ایجاد کرد تا برخی از طولانی ترین و تأثیرگذارترین کمدی های طنز را ایجاد کند.

تراژدی ها نیز به همان ترتیب در جهت تصحیح قدرت سیاسی پیروز شدند ، به ویژه به دلیل احیای اخیر تاج. آنها همچنین تقلیدی از تراژدی فرانسه بودند ، اگرچه فرانسوی ها تمایز بیشتری بین کمدی و تراژدی داشتند ، در حالی که انگلیسی ها گاهی اوقات خطوط را اشتباه می گرفتند و برخی از قسمت های کمدی را در تراژدی های خود قرار می دادند. اشکال متداول نمایشنامه های غیر کمدی کمدی های احساسی و همچنین چیزی بود که بعداً تراژدی بورژوازی یا تراژدی داخلی-یعنی تراژدی زندگی مشترک-نامیده شد در انگلستان محبوبیت بیشتری داشت زیرا بیشتر برای حساسیت های انگلیسی جذاب بود.

در حالی که گروه های تئاتر قبلاً اغلب در سفر بودند ، ایده تئاتر ملی در قرن ۱۸ با الهام از لودویگ هولبرگ مورد حمایت قرار گرفت. مروج اصلی ایده تئاتر ملی در آلمان و همچنین شاعران Sturm und Drang ، آبل سیلر ، مالک شرکت Hamburgische Entreprise و شرکت تئاتر Seyler بود.
در قرن نوزدهم ، اشکال تئاتری محبوب رومانتیسم ، ملودرام ، بورلسک ویکتوریایی و نمایشنامه های خوش ساخت اسکریپت و ساردو جای خود را به نمایشنامه های مشکل گرایانه طبیعت گرایی و رئالیسم داد. حواشی فیدو ؛ Gesamtkunstwerk اپرای واگنر ؛ تئاتر موسیقی (از جمله اپراهای گیلبرت و سالیوان) ؛ کمدی های اتاق نشیمن F. C. Burnand ، W. S. Gilbert و Oscar Wilde ؛ نمادگرایی ؛ اکسپرسیونیسم اولیه در آثار اوت استریندبرگ و هنریک ایبسن ؛ و کمدی موسیقی ادواردین.

این روندها تا قرن بیستم در واقع گرایی استانیسلاوسکی و لی استراسبرگ ، تئاتر سیاسی اروین پیسکاتور و برتولت برشت ، به اصطلاح تئاتر پوچ ساموئل بکت و اوژن یونسکو ، موزیکال های آمریکایی و انگلیسی ، خلاقیت های جمعی ادامه یافت. شرکت های بازیگران و کارگردانانی مانند کارگاه تئاتر جوآن لیتل وود ، تئاتر تجربی و پست مدرن روبرت ویلسون و روبرت لپاژ ، تئاتر پسااستعماری آگوست ویلسون یا بزرگراه تامسون و تئاتر مستضعفان آگوستو بوال.

سنت های نمایشی شرقی

اولین شکل تئاتر هند ، تئاتر سانسکریت بود. این کار پس از توسعه تئاتر یونانی و رومی و قبل از توسعه تئاتر در سایر نقاط آسیا آغاز شد.این پدیده زمانی بین قرن ۲ قبل از میلاد و قرن ۱ میلادی ظهور کرد و بین قرن ۱ قبل از میلاد و ۱۰th شکوفا شد ، که دوره ای از صلح نسبی در تاریخ هند بود که طی آن صدها نمایشنامه نوشته شد.

اشکال ژاپنی Kabuki ، Nō و Kyōgen در قرن ۱۷ میلادی توسعه یافت.تئاتر در جهان اسلام قرون وسطی شامل تئاتر عروسکی (شامل عروسک های دستی ، نمایشنامه سایه و تولید عروسک خیمه شب بازی) و نمایش های پرشور زنده معروف به تعزیه بود ، جایی که بازیگران قسمت هایی از تاریخ مسلمانان را بازنمایی می کردند. به طور خاص ، نمایشنامه های اسلامی شیعه حول شهید (شهادت) پسران علی حسن بن علی و حسین بن علی می چرخید. نمایشنامه های سکولار به عنوان اخراجا شناخته می شد ، که در ادبیات قرون وسطایی ادب ثبت شده بود ، هرچند کمتر از تئاتر عروسکی و تعزیه رایج بود.

نظریه ها

تئاتر که بیش از ۲۵۰۰ سال بخش مهمی از فرهنگ بشری بوده است ، طیف وسیعی از نظریه ها و شیوه های مختلف را تکامل داده است. برخی مربوط به ایدئولوژی های سیاسی یا معنوی هستند ، در حالی که برخی دیگر صرفاً بر اساس نگرانی های “هنری” است. برخی از فرایندها بر یک داستان ، برخی بر روی تئاتر به عنوان رویداد و برخی دیگر بر روی تئاتر به عنوان کاتالیزور تغییرات اجتماعی متمرکز می شوند. ارسطو ، فیلسوف کلاسیک یونانی ، در رساله نهایی خود ، Poetics (حدود ۳۳۵ پیش از میلاد) اولین نمونه باقی مانده است و استدلال های آن از آن زمان بر نظریه های تئاتر تأثیر گذاشته است.

در آن ، او گزارشی از آنچه او “شعر” می نامد (اصطلاحی که در زبان یونانی به معنای واقعی کلمه به معنی “ساختن” است و در این زمینه شامل درام – کمدی ، تراژدی و بازی طنز) و همچنین غزل ، شعر حماسی ، و dithyramb). او “اولین اصول” آن را بررسی می کند و ژانرها و عناصر اساسی آن را مشخص می کند. تحلیل او از تراژدی هسته اصلی بحث را تشکیل می دهد.

ارسطو استدلال می کند که تراژدی از شش بخش کیفی تشکیل شده است که عبارتند از (به ترتیب اهمیت) اسطوره یا “طرح” ، اخلاق یا “شخصیت” ، دیانویا یا “اندیشه” ، واژه شناسی یا “دیکته” ، ملوس یا “آهنگ” و آپسیس. یا “عینک”.ماروین کارلسون توضیح می دهد: “اگرچه شعر ارسطو در سنت انتقادی غرب به طور جهانی پذیرفته شده است” ، “تقریباً همه جزئیات در مورد کارهای اصلی او نظرات متفاوتی را برانگیخته است.” کوپو ، ادوارد گوردون کریگ ، برتولت برشت ، آنتونین آرتو ، جوآن لیتل وود ، پیتر بروک ، یرزی گروتوسکی ، آگوستو بوال ، یوجنیو باربا ، داریو فو ، ویولا اسپولین ، کیت جانستون و روبرت ویلسون (کارگردان).
استانیسلاوسکی با تئاتر به عنوان هنری مستقل از ادبیات رفتار می کرد و در آن باید به سهم نمایشنامه نویس به عنوان تنها یکی از مجموعه هنرمندان خلاق احترام گذاشت.

سهم نوآورانه او در تئوری بازیگری مدرن در بیشتر قرن گذشته در اصلی ترین تمرینات اجرایی غرب باقی مانده است.به نظر می رسد بسیاری از دستورات سیستم تربیت بازیگر او عقل سلیم و بدیهی است که موفقیت هژمونیک آن را نشان می دهد. [۹۰] بازیگران اغلب مفاهیم اولیه او را بدون اینکه بدانند چنین می کنند به کار می برند.

با تشکر و ارتقاء آن توسط معلمان بازیگری که دانش آموزان سابق بودند و ترجمه های متعدد نوشته های نظری او ، “سیستم” استانیسلاوسکی توانایی بی سابقه ای در عبور از مرزهای فرهنگی به دست آورد و به گستره بین المللی دست یافت و بر بحث ها درباره بازیگری در اروپا و ایالات متحده مسلط شد.

بسیاری از بازیگران به طور معمول “سیستم” او را با روش آمریکای شمالی یکسان می دانند ، اگرچه تکنیک های منحصراً روانشناختی این دو با رویکرد چند متغیره ، جامع نگر و روانی – فیزیکی استانیسلاوسکی ، که شخصیت و عمل را از “درون به بیرون” و “بیرون در” و با ذهن و بدن بازیگر به عنوان بخشی از یک پیوستار رفتار می کند.

جنبه های تکنیکی

تئاتر شیوه های تولید مشترک و شکل پذیرش جمعی را پیش فرض می کند. ساختار متون نمایشی ، بر خلاف سایر اشکال ادبیات ، مستقیماً متأثر از این تولید مشترک و دریافت جمعی است.تولید نمایشنامه ها معمولاً شامل مشارکت نمایشنامه نویس ، کارگردان ، گروه بازیگران و یک تیم تولید فنی است که شامل طراح صحنه یا صحنه ، طراح نور ، طراح لباس ، طراح صدا ، مدیر صحنه ، مدیر تولید و مدیر فنی است. بسته به تولید ، این تیم ممکن است شامل آهنگساز ، نمایشنامه نویس ، طراح ویدئو یا کارگردان مبارزه نیز باشد.
Stagecraft یک اصطلاح عمومی است که به جنبه های فنی تولید تئاتر ، فیلم و ویدئو اشاره دارد. این شامل ، اما محدود به ساخت و تنظیم مناظر ، آویختن و تمرکز روشنایی ، طراحی و تهیه لباس ، آرایش ، تهیه لوازم ، مدیریت صحنه و ضبط و ترکیب صدا نیست. استیج کرافت با اصطلاح چتر وسیع تر تصویرشناسی متمایز است. در نظر گرفته می شود یک زمینه فنی و نه یک هنر ، در درجه اول به اجرای عملی از چشم انداز هنری طراح مربوط می شود.

در ابتدایی ترین شکل خود ، کارگردانی صحنه توسط یک فرد واحد (اغلب مدیر صحنه یک تولید کوچکتر) اداره می شود که همه مناظر ، لباس ها ، نورپردازی و صدا را تنظیم می کند و بازیگران را سازماندهی می کند. در سطح حرفه ای تر ، به عنوان مثال در خانه های مدرن برادوی ، هنرهای استیج توسط صدها نجار ماهر ، نقاش ، برق ، دست ساز ، دوزنده ، کلاه گیس و امثال آنها اداره می شود.

این شکل مدرن از صحنه سازی بسیار فنی و تخصصی است: شامل بسیاری از زیرشاخه ها و مجموعه وسیعی از تاریخ و سنت است. اکثریت صحنه پردازی بین این دو حالت افراطی قرار دارد. تئاترهای منطقه ای و تئاترهای بزرگتر عمومی عموماً دارای مدیر فنی و متشکل از طراحان خواهند بود که هریک دست مستقیم در طراحی مربوطه دارند.
زیر مجموعه ها و سازمان

بسیاری از جنبش های تئاتر مدرن وجود دارد که به شیوه های مختلف به تولید تئاتر می پردازند. شرکت های تئاتر از نظر پیچیدگی و هدف بسیار متفاوت هستند. افرادی که درگیر هستند از مبتدیان و علاقه مندان (در تئاتر محلی) گرفته تا افراد حرفه ای (در برادوی و تولیدات مشابه) متفاوت هستند. تئاتر را می توان با کمترین هزینه یا در مقیاس بزرگ با بودجه های چند میلیون دلاری اجرا کرد. این تنوع در فراوانی زیر مجموعه های تئاتر خودنمایی می کند که شامل موارد زیر است:

شرکت های مخزن

در حالی که اکثر شرکت های تئاتر مدرن هر بار یک قطعه تئاتر را تمرین می کنند ، آن قطعه را برای یک مجموعه اجرا می کنند ، قطعه را کنار می گذارند و تمرین یک نمایش جدید را شروع می کنند ، شرکت های گروه موسیقی چندین نمایش همزمان را تمرین می کنند. این شرکت ها قادرند این قطعات مختلف را در صورت درخواست اجرا کنند و اغلب سال ها قبل از بازنشستگی آثار را اجرا می کنند. اکثر شرکت های رقص با این سیستم رپرتوری فعالیت می کنند. تئاتر ملی رویال در لندن با یک سیستم رپرتوری اجرا می کند.

تئاتر رپرتور به طور کلی شامل گروهی از بازیگران مشابه است و بیشتر به شهرت گروه متکی است تا به یک بازیگر تک ستاره. همچنین به طور معمول کمتر به کنترل دقیق توسط یک کارگردان و کمتر به پایبندی به قراردادهای تئاتری متکی است ، زیرا بازیگرانی که در تولیدات متعدد با هم کار کرده اند می توانند بدون اتکا به کنوانسیون یا جهت خارجی به یکدیگر پاسخ دهند.

تولید در مقابل ارائه

برای قرار دادن یک قطعه تئاتر ، هم به یک شرکت تئاتر و هم به یک محل تئاتر نیاز است. هنگامی که یک شرکت تئاتر تنها شرکتی است که در یک محل تئاتر اقامت دارد ، این تئاتر (و شرکت تئاتر مربوطه آن) تئاتر مقیم یا تئاتر تولید کننده نامیده می شود ، زیرا این محل کار خود را تولید می کند. سایر شرکت های تئاتر و همچنین شرکت های رقص ، که محل تئاتر خود را ندارند ، در تئاترهای اجاره ای یا در ارائه تئاترها اجرا می کنند. هم سالن های اجاره ای و هم سالن های نمایشی هیچ شرکت ساکن تمام وقت ندارند. با این حال ، آنها گاهی اوقات یک یا چند شرکت مقیم پاره وقت دارند.

علاوه بر سایر شرکت های شریک مستقل که ترتیب استفاده از فضا را در صورت موجود بودن می دهند. یک تئاتر اجاره ای به شرکت های مستقل اجازه می دهد تا فضا را جستجو کنند ، در حالی که یک تئاتر ارائه دهنده به دنبال شرکت های مستقل است تا با ارائه آنها روی صحنه از کار آنها حمایت کنند.

برخی از گروه های نمایشی در فضاهای غیر تئاتری اجرا می کنند. چنین نمایش هایی می توانند در خارج یا داخل ، در یک فضای اجرایی غیر سنتی انجام شوند و شامل تئاتر خیابانی و تئاترهای اختصاصی سایت شود. از مکان های غیر سنتی می توان برای ایجاد محیطهای جذاب و معنی دار برای مخاطبان استفاده کرد. گاهی اوقات می توان آنها را بسیار بیشتر از سالن های سنتی تئاتر تغییر داد یا انواع مختلف تجهیزات ، نورپردازی و مجموعه ها را در خود جای داد.

یک شرکت تور یک شرکت تئاتر یا رقص مستقل است که اغلب در خارج از کشور سفر می کند و در یک تئاتر متفاوت در هر شهر ارائه می شود.

اتحادیه ها

اتحادیه های تئاتر زیادی وجود دارد از جمله: انجمن حقوق بازیگران (برای بازیگران و مدیران صحنه) ، انجمن کارگردانان صحنه و رقصندگان (SDC) ، و اتحاد بین المللی کارکنان صحنه تئاتر (IATSE ، برای طراحان و تکنسین ها). بسیاری از تئاترها نیاز دارند که کارکنان آنها در این سازمان ها عضویت داشته باشند.

جهت مطالعه موارد مرتبط با فرهنگ و هنر:

دیدگاهتان را بنویسید